چرا افراد کارشان را در شرکت های معروف و موفق را رها میکنند؟ | یکتاپرس
قبل از پیوستن به آمازون در یک استارت‌آپ بسیار موفق و نوآور کار می‌کردم
کد خبر: ۲۸۳۱۷
۰۶:۱۵ - ۰۹ ارديبهشت ۱۴۰۰

 شرکت های معروف و موفق

به گزارش گروه اجتماعی یکتاپرس، شرکت‌های بزرگ و مشهور بسیاری وجود دارند که هر‌کسی در دنیا آرزو دارد کار کردن در آن‌ها را تجربه کند و افتخار کند که مثلا یکی از کارکنان گوگل، اپل، آمازون، توییتر، مایکروسافت، سامسونگ یا تسلا است. با این همه، شاهد این هستیم که هر ساله هزاران نفر از کارکنان و مدیران این شرکت‌ها به دلایل مختلف قید کار‌کردن در آن‌ها را می‌زنند و به شرکت‌های دیگر می‌روند یا اینکه ترجیح می‌دهند برای خود کار کنند.

داستان‌های این افراد، مانند داستانی که در زیر عنوان می‌شود، از دلایل ترک این شرکت‌ها و مشکلاتی که در آن‌ها وجود داشته، می‌تواند اطلاعات جالبی را در مورد واقعیت‌های حاکم بر این شرکت‌ها به ما بدهد که معمولا به‌طور رسمی در جایی مطرح نمی‌شوند، اما وجود دارند و ما به واسطه علاقه‌ای که به این شرکت‌ها و محصولات‌شان داریم از چنین واقعیت‌هایی بی‌خبریم:

 چرا خیلی زود کارم در آمازون را رها کردم؟

من کارم را در آمازون در تاریخ ۲۸ ژانویه سال ۲۰۱۸ به‌عنوان کارشناس الگوریتم‌ها و کنترل‌کننده کد‌ها آغاز کردم. قبل از پیوستن به آمازون در یک استارت‌آپ بسیار موفق و نوآور کار می‌کردم، بنابراین وقتی درخواست کارم در شرکت آمازون پذیرفته شد، هم خیلی خوشحال بودم و هم سرشار از اعتمادبه‌نفس و مطمئن نسبت به دانسته‌ها و توانایی‌هایم.

پس از گذشت چند هفته از شروع کارم در آمازون و فروکش‌کردن هیجان‌های اولیه مربوط به ورود به محیط کاری جدید، به تدریج با جو داخلی حاکم بر شرکت آمازون آشنا شدم و فهمیدم که در این شرکت «آموزش‌های فرهنگی» طولانی و گسترده‌ای وجود دارد که هدف اصلی از ارائه آن‌ها عبارت است از جا انداختن اصول و مبانی مورد نظر رهبری شرکت.

من به تدریج فهمیدم که تمام نوآوری‌ها و فعالیت‌هایی که در شرکت آمازون مجاز شمرده شده و تشویق می‌شوند، آن‌هایی است که در چارچوب همین اصول و مبانی انجام می‌شوند.

در پنج، شش هفته نخست کارم در آمازون، نگرانی چندانی بابت حاکم‌بودن این وضعیت در آنجا احساس نمی‌کردم، چراکه همکاران خوبی در محیط کارم حضور داشتند و همین مساله مرا نسبت به آینده خوش‌بین می‌کرد، اما پس از مدتی احساس کردم برای انجام وظایف شغلی‌ام که به‌شدت نیازمند ایده‌پردازی‌های نامحدود و خلاقیت بود، با مانعی به نام فرهنگ آمازون یا چیزی که مدیر مافوقم آن را «روش آمازونی» می‌نامید برخورد می‌کنم و همین قید و بند‌ها بود که باعث می‌شد نتوانم توانایی‌هایم در حوزه کاری را ارائه دهم.

پس از چند روز کلنجار رفتن با خودم موضوع را با مدیرم در میان گذاشتم و او گفت که خودش هم با همین مشکل دست‌به گریبان است و طبق گفته‌های او بسیاری دیگر از کارکنان آمازون هم با محتوای آموزشی ارائه‌شده از سوی رهبری شرکت مخالف هستند و نمی‌توانند کار‌های خود را با آن انطباق دهند.

علاوه بر حاکمیت بیش از حد اصول شرکتی در آمازون، به‌وجود مشکل دیگری در این شرکت پی بردم و آن حضور یکسری مدیران ارشد و ثابت در راس هرم تصمیم‌گیری آمازون بود که نه من و نه بسیاری دیگر از کارکنان آمازون با آن‌ها احساس راحتی و همدلی نمی‌کردیم. این افراد اگرچه جزو نخبگان بودند، اما در برقراری ارتباط نزدیک با کارکنان و ایجاد تعامل سازنده با آن‌ها دچار مشکل بودند و اغلب همکارانم در آمازون احساس می‌کردند یک نوع شکاف عمیق بین آن‌ها و مدیران ارشد آمازون وجود دارد.

علاوه بر اینها، با مشکلات و چالش‌های دیگری مانند سطح بالای استرس کاری و ناامیدی از ارتقای به‌موقع در ساختار سازمانی شرکت آمازون روبه‌رو شدم که همه آن‌ها در کنار هم باعث شدند تا تصمیمی بگیرم که در ابتدای ورودم به آمازون هیچ‌گاه فکرش را هم نمی‌کردم و آن استعفا از شغلم در آنجا، آن هم فقط پس از پنج ماه از شروع کارم بود و مجبور شدم آنجا را ترک کنم و به شرکت کوچک‌تر و کمتر شناخته‌شده نقل مکان کنم.

انتهای پیام/

برچسب ها: موفقیت

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: