به گزارش گروه اقتصادی یکتاپرس، امروز با این که ۳۰ سال از مرگ او میگذرد، اما مرغهای سرخ شده کنتاکی ابداعی او برای کشورش سالی چندین میلیارد دلار درآمد ارزی به ارمغان میآورد.
«هارولد سندرز» بنیانگذار KFC فکرش را هم نمیکرد یک روز برسد که دیگران با او مثل سلاطین و ثروتمندان درجه یک دنیا رفتار کنند. او پسری از یک خانواده فقیر آمریکایی بود که خانواده اش اوضاع نابسامانی داشتند. همین مسئله تصور این که او در سن ۶۵ سالگی، قرار است صاحب یک مجموعه بزرگ رستورانهای زنجیرهای در جهان بشود را غیرممکن میساخت.
امروز با این که ۳۰ سال از مرگ مخترع این خوراکی خوشمزه میگذرد، اما مرغهای سرخ شده کنتاکی ابداعی هارولد برای کشورش سالی چندین میلیارد دلار درآمد ارزی به ارمغان میآورد.
«هارولد سندرز»، سال ۱۸۸۹ در خارج از شهر «هنری ویل» در ایالت ویرجینیا به دنیا آمد. وضع مالی خانواده او بسیار بد بود. خانواده اش یک زمین کشاورزی نسبتا کوچک داشتند که تمام امورات زندگی شان را با درآمد حاصل از همان زمین میگذراندند.
پدر هارولد زمانی که او ۶ سال داشت فوت کرد و، چون او بزرگترین فرزند خانواده بود و باید از دیگر اعضای خانواده مراقبت میکرد، در کنار مادرش ایستاد و کارهای خانه را از او یاد گرفت.
در هفت سالگی آشپزی را آموخت و در روزهایی که مادرش برای کار کردن در مزارع دیگران خانه را ترک میکرد یا مجبور میشد به ایالت دیگری برود، او مسئولیت آشپزی را بر عهده میگرفت و تامین خوراک تمام اعضای خانواده با او بود.
زندگی هاروارد مدتی به همین شکل گذشت تا این که به دوره نوجوانی رسید. او از این که میدید کمک حال خانواده اش است، خوشحال بود. مدتی گذشت که مادر هارولد تصمیم به ازدواج دوباره گرفت، اما پذیرش این مسئله برای او سخت بود. به همین دلیل در حالی که کلاس هفتم را میگذراند، برای همیشه از خانه رفت و تحصیل را رها کرد.
سالها بعد، اما در مصاحبهای گفت که از این که درس را در آن دوره رها کرده است بسیار خوشحال است: «هیچ وقت از درس ریاضی خوشم نمیآمد، به خصوص جبر و منطق مرا دیوانه میکرد. خوب شد که درس را رها کردم.»
شکستهای پیاپی در کار
هارولد سندرز هم مانند خیلیها در حوزه کسب و کار، شکستهای متعددی را تجربه میکرد، اما تفاوتش با دیگران در این بود که او هیچ وقت تسلیم نشد و با هر شکستی دستش را به زانو میگرفت و برای به دست آوردن موفقیت از جایش بلند میشد. هارولد جزو کسانی نبود که موفقیتهای کوچک او را راضی کند. او همیشه به دنبال رسیدن به قلهها بود. انگار که میدانست قرار است روزی سکان یکی از بزرگترین اغذیه فروشیهای دنیا را در دست بگیرد.
او در تمام سالهایی که از خانه بیرون زد تا وقتی که به عنوان مدیر KFC مشغول به کار شد، حتی یک لحظه هم تسلیم نشد. او قبل از مرگش در این باره گفته بود: «پس از آنکه از خانه بیرون زدم به عنوان کارگر در یک زمین کشاورزی نزدیک خانه قبلی مان مشغول کار شدم. این تنها کاری بود که میتوانستم بدون دردسر انجامش بدهم و مهمتر از همه نیازی هم به مدرک تحصیلی نداشت.»
مخترع «کی اف سی» دو سالی مشغول به این کار بود که به دلایلی کارش را ترک کرد و به عنوان فروشنده در یک شرکت مشغول به کار شد، اما کار دومش هم دوام چندانی نیاورد و این بار توسط مافوقش اخراج شد.
هارولد سندرز مدتی هم تلاش کرد خودش یک حرفه تازه راه بیندازد، اما بیشتر این کارهای تازه با وجود چند موفقیت کوتاه مدت مالی، چندان موفق نبودند. یکی از این کارها تاسیس یک شرکت کوچک مسافربری در رودخانه اوهایو بود که مسافران را بین دو نقطه رودخانه جابجا میکرد.
سندرز به واسطه تاسیس همین شرکت توانست عضو اتاق بازرگانی ایالت «ایندیانا» شود و در اوایل دهه ۱۹۳۰ میلادی ۲۲ هزار دلار درآمد به دست بیاورد که پول کمی هم نبود، اما با این وجود او این کار را هم کنار گذاشت، چون نتوانست پیشرفت چندانی در آن به دست بیاورد. همانطور که گفتیم او همیشه ته دلش احساس میکرد باید مرد ثروتمندی باشد و از این که معمولی به حساب بیاید، خیلی خوشحال نبود.
اولین کنتاکی در پمپ بنزین
مخترع کنتاکی با وجود این که کم کم داشت پا به سن میگذاشت و فعالیت کردن برایش چندان راحت نبود، اما هیچ وقت از کار کردن دست نکشید و همیشه ایده هایش را دنبال میکرد و به دنبال راهی بود تا بتواند از ایده هایش درآمدی کسب کند. ایدههایی که دیگران چندان به آنها توجه نمیکردند. یکی از ایدههای او، پخت جوجه و مرغ با یک روش جدید بود که هم در مصرف سوخت صرفه جویی میکرد هم خوشمزهتر بود.
توجه او در سال ۱۹۳۴ میلادی، زمانی که در یک پمپ بنزین کار میکرد به رستورانی در همان حوالی جلب شد و با خودش گفت: «کاش میشد مرغ هایم را با روش پخت مخصوص خودم به این مغازه بفروشم. با خودم فکر کردم اینجا که محل گذر و بین راه است، لابد جای خوب و پر از مشتری خواهد شد؛ در ضمن نزدیک محل کار اصلی ام بود و لازم نبود مدام مرخصی بگیرم و از پمپ بنزین اخراجم کنند میتوانستم همزمان از هر دو شغل، پول دربیاورم.»
سندرز یک روز دل را به دریا زد و مرغ هایش را در حالی که هنوز نامی برای آنها پیدا نکرده بود به رستوران برد و مرغهای کنتاکی سرخ شده او برای اولین بار توسط مشتریها سفارش داده شدند. بعد از به دست آوردن سودی اندک، از آنجا که او دیگر جوان خام چند سال پیش نبود و از ناکامیهای گذشته اش درسهای بزرگی گرفته بود، فهمید بدون تحصیلات و دانش در یک زمینه خاص موفق شدن و به ثروت رسیدن بیشتر شبیه رویاست تا این که به واقعیت برسد و برایش پول سازی کند. او با همه تنفری که از درس خواندن داشت در این زمان برای گذراندن یک دوره هشت هفتهای مدیریت رستوران به دانشکده هتلداری کرتل رفت و توانست در این زمینه مدرک بگیرد.
بازاریابی با خودرو
او یک سال بعد از آغاز کارش، یک غذاخوری راه اندازی کرد ام مردم به آن غذاخوری کوچک راضی نبودند و آنقدر مغازه اش را شلوغ میکردند که او برای راه اندازی یک رستوران با ۱۴۰ صندلی تشویق شد. چند سال بعد، هارولد متلی در همان حوالی خرید تا راحتتر بتواند درآمد کسب کرده و در ضمن طعم خوب کنتاکی هایش را به دیگران بشناساند.
او تا سال ۱۹۵۵ در این متل و کافه رستورانی که داشت به مسافران بین راهی مرغ کنتاکی میفروخت، اما در همان سال به خاطر طرح توسعه بزرگراهها و قرار گرفتن متل «سندرز» در طرح ویژه، مجبور شد همه چیز را بفروش و برای بازاریابی محصول خوشمزه اش تمام آمریکا را دنبال مشتری بگردد. او در دورانی که هنوز اینترنت به وجود نیامده بود، باید برای شناساندن محصولاتش به بقیه شهرهای آمریکا سفر میکرد. برای این منظور او شخصا و گاهی همراه با همسرش سوار خودروی کوچکش میشد و کار بازاریابی را انجام میدهد.
هارولد در بازاریابی کم و بیش موفق بود، گرچه هنوز خیلیها بودند که محصول او را نمیشناختند، اما رستوران دارهای خرده پا بابت فروش هر مرغ، ۴ سنت به او پرداخت میکردند، مبلغی که بعدها تا ۵ سنت هم افزایش پیدا کرد.
کنتاکی متولد شد
رفته رفته هارولد وارد دهه ششم زندگی اش شد و تصمیم گرفت مرغ ابداعی اش را به شکل رسمی در سال ۱۹۵۲ با عنوان «مرغ سرخ کرده کنتاکی» KFC مخفف «Fried Chicken Kentucky» به بازار معرفی کند. بعد از معرفی این برند، همه چیز آنقدر خوب پیش رفت که در همان سال اول فروش کنتاکی، ۷۵ درصد هزینه اولیه این محصول و رستورانی که مرغ KFC عرضه میکرد به حسابش برگشت و او فقط با همین یک محصول توانست سری بین رقبا درآورده و از آنها جلو بیفتد.
کار سندرز آنچنان بالا گرفته بود که فقط دو سال از آغاز کار رسمی اش، شهردار به عنوان مبتکر مرغ کنتاکی به او لقب «کلنل» داد و از آن به بعد، همه او را به نام رسمی «کلنل کنتاکی» یا «کلنل سندرز» خطاب میکردند.
فروشگاههای زنجیرهای مرغ کنتاکی او چنان رشد سریعی در کشور آمریکا و بقیه نقاط جهان داشتند که «کلنل سندرز» احساس کرد در ۷۵ سالگی توانایی اداره چنین مجموعه بزرگی را ندارد؛ به همین خاطر هم امتیاز تمام مجموعه KFC را در برابر مبلغ ۲ میلیون دلار به یک گروه سرمایه گذار جوان واگذار کرد.
مردی که لوگو شد
پدر مرغهای کنتاکی از زمانی که سهام شرکتش را واگذار کرد و از روزی که لقب کلنلی گرفت، ظاهرش را به کلی تغییر داد. او از آن پس و تا آخر عمر، خودش را دقیقا شبیه همان چهره پیرمردی درآورد که این روزها روی جعبههای KFC میبینیم؛ پیرمردی با ریش کمی بلند که کت و شلواری سفید میپوشد و بند مشکی رنگی بر گردن میزند تا همیشه شبیه یک کلنل واقعی به نظر برسد. او در طول ۳۰ سال بعد، هیچ گاه لباس دیگری را در انظار عمومی به تن نکرد تا خاطره آن مرد در ذهن مردم رنگ عوض نکند.
خوشمزه متفاوت
مرغ کنتاکی چه تفاوتی با بقیه مرغها داشت که او را تا این اندازه محبوب و پرطرفدار کرده بود؟ این مرغ چه ویژگی جدیدی داشت که مشتریها هنوز هم برای خوردنش سر و دست میشکنند؟ جزییات پخت کنتاکی و ادویههای استفاده شده در این مرغ خوشمزه، هنوز هم جزو اسرار است، اما همین قدر میدانیم که عموما مرغهای سرخ شده در یک قابلمه پر روغن سرخ میشود، با این تفاوت که مرغ کنتاکی در محفظه روغن غوطه ور نشده و برای همین، طعن بهتری دارد.
درباره روش مزه دار کردن آن باید بگوییم که دستور پخت ویژه این نوع مرغ در جولای سال ۱۹۴۰ میلادی به ثبت رسیده و برای پخت هر مرغ، از مخلوط ۱۱ ادویه مختلف با نسبتهای گوناگون استفاده شده است که نمک و فلفل، ادویه اصلی این خوراکی هستند، چنان که آقای «سندرز» همیشه در مصاحبه هایش گفته بود: «نمک و فلفل باید همیشه حاضر باشد. هر آدمی در دنیا باید یک بسته نمک و یک قوطی فلفل در کمد آشپزخانه اش داشته باشد تا مزه غذاهایش خوب شود.»
شاید برایتان عجیب باشد، اما نوآوری آقای کنتاکی، ارتباطهایی هم به شرایط جهانی داشت. در دهه ۱۹۴۰ میلادی با پایان گرفتن جنگ جهانی دوم و کمبود سوخت در جهان، پخت و پزهای سریعتر برای صرفه جویی در مصرف سوخت طرفدارانی پیدا کرده بود. سندرز هم از این فرصت استفاده کرد و با ساخت محفظه تحت فشار برای سرخ کردن مرغ، محصولش را در زمان کمتری آماده کرد. البته او همیشه معتقد بود این روش پخت در خوشمزهتر شدن خوراک هم بی تاثیر نیست.
انتهای پیام/