هنرمندانی که تمدن ساز بوده اند | یکتاپرس
علی عزتی در گفتگو با یکتاپرس:
بنیانگذار انجمن هنرمندان خودآموخته ایران گفت: خود آموختگان آماده اند تارنگین کمانی ازبایسته های نو شدن را برپا نمایند تابدانجا که امید جوانه زند وانسان ازنو شکوفه دهد .
کد خبر: ۲۵۲۹۴
۱۴:۰۴ - ۲۵ فروردين ۱۴۰۰

هنرمندان                 

 نگارمن که مکتب نرفت وخط ننوشت          به غمزه مساله آموزصد مدرس شد

گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس ،بدلالتی سرمدی تنها بدان سبب که انسان درتند باد حوادث درمسیرتاریخ حیات خودچگونه توانست ودانست که باید "تغییربه سمت تحول"سرلوحه کارخلاقه اش باشد،خاصه اینکه هنوز " زبانی برای گویش "و "خطی برای نوشتن" نداشت تا بداند وبتواند ترجمان مفهوم تازه ای از" بی تابی ها و بی قراری های "  خود و زمانه اش باشد،موضوعی است که به قصدپاسخگویی به چنین پرسش های بنیادین تنها ازرهگذر شناخت هنرمندانی است که درطول تاریخ "تمدن ساز"بوده اند که   "هنرمندان خودآموخته "   نامیده میشوند و جهان هنرتا آستانه ورود به قرن بیست ویکم به موجودیت تاریخمند و حیاتی آن هنوز به معنای واقعی کلمه ،آگاه نشده بود.   
به عبارت دیگر ژانر خودآموختگی  دردو"حوزه نظری" و "تجربی"  قلمروهای بدیع وشگفت انگیزی را برجسته و "برانگیخته" ساخته و پیشینه ایی به قدمت تاریخ انسان دارد که ازهزاره ها وسده هایی بسیاردورگذرکرده تاآنچه را که  بنام "تمدن ،تاریخ و فرهنگ "نام گرفته راههای پایداری را که میل به مدنیت داشت و معطوف به انسان و آینده اوبود ، روایت کند .

به اعتباری دیگر تمامیت توقعات و الزامات معاصر فرصتی شورانگیز بود که  برمانهیب زند تا سبب ساز شویم تا به نوعی بی سابقه و خلاقه به مهندسی "توپوگرافی فرهنگی" آنهم نه به شکل گذشته بلکه درگذر از" بدویت "تا"مدنیت "بتوانیم به"ترجمان حافظه شفاهی انسان تاریخ " پرداخته تا فهم درست ازاین رویداد در اذهان مردم شکل بگیرد.

همانطور که میدانیم انسان درطول تاریخ در آستانه بی قراری هایی گاه متضاد و گاه متناقض وگاه آکنده از" شکوه فرازهایی بدیع وتازهبه سربرده که همچون آئینه تمام نمای معاصرواعصار نیاکان خویش گاه از سوگ هرروزه خود آموخته وگاه ناموخته به زبانی بی واسطه رخداد های جهان پیرامون خویش را شگفت انگیز برانگیخته است .
از نگر زمانی خودآموختگان برآیند قلمرو کل "تاریخ هنرجهان "اندکه قدمتی به پیشینه عمر بشرداشته که درسایه یک "اتفاق شگفت ومهرآئین بی هیچ محدودیت و ملاحظه ایی پا به عرصه وجود نهاد تابه شیوه منحصر بفرد خود به رازهای گمگشتگی انسان تا مرز شکوفایی ژرفای او ره پوید .

بی تردید هیچکس تاریخ پیدایش این پدیده رانمی داند اما این را میدانیم که زمانی انسان درمواجه با دگرگونی های هستی "ناگزیر"خویش ازرهگذر خرد ناخودآگاه خودکه مخزن اسرار و ناگفته های اوست"ناگریز" بود تا بتواند به طریقی مقصدی جوید تا ازمیان کوه غیر ممکن ها از محاق تکرار مکرر خود را برهاند تا به ترجمان انسان ، انسان و طبیعت ، طبیعت وتاریخ ، به برون ریزی خود بپردازد.

در واقع میتوان گفت انسان اززمانی که از غارتنهایی خویش بیرون آمد نطفه های خودانگیختگی آغاز گردید ،ازعصر سنگ و چوب تا دوران سفال و فلزکه همنشینی بکر و نابی رامفهوم بخشید یا به تعبیر جامع تر به عظمت وابدیت آن افزود که " مدخل ورود انسان یا نقطه عظمت او به تاریخ  "شد .

همانطور که اشاره شد بشریت درمسیر "تطوروتحول "جایگاه خویش به تکوین اتفاقی شگفت و" پرنیانی "بنام
" هنرخودآموختگی "  که پیشینه ایی به قدمت سرنوشت انسان داشته می پردازد که تا اواسط قرن بیستم این
هنرمندان را با عناوینی مختلف تحت نامهای ذیل معرفی می کردند :

( هنر بدوی )Primitive art
( هنر خام   )Art brut
( هنر ساده دل وساده لوح )Naïve art
( خارج از سیستم هنر )Out sider art
(هنر کودکانه ) ...    Children art

که هر کدام فرزند هزاره ها و زمانه های سرنوشت ساز تاریخ وتمدن وفرهنگ جامعه بشری بوده که با زخمه های خیال انگیز و نفحات سرمدی شان شورانگیزترین آثار را رقم زده که درهمیشه تاریخ بر پهنه ی جهان پیش روی قلمرو انسان به جولان خیال پرداخته تا به مدد جان هایی شیفته  که ازجنس خردی خودیافته و خود انگیخته اند،عاشقانه ترین هارا آئینگی کنند.

آموزگاران خودآموخته همانا سادگی و دنیای رنگین پیرامونشان بوده که درنهایت بداهگی که ریشه درجوهره آنان
دارد به نمایش مفهوم دیگری از اکنون انسان به کنش بیقراری های او واکنش نشان داده که به مکاشفه جغرافیای هزارتوی انسان پرداخته تادرکشف نیمه غایب او"فرصتی برای پروانگی"بدست آید .

حق کلام اینکه"خودآموختگی"یک الگویی بنیادی است که برآیند میراث فرهنگ بشری است یا به تعبیردیگر مظهر مجسم یادگاران رفیع در طول تاریخ اند که نه تنها متعلق به یک ملت نیست بلکه می بایست بعنوان یک خاستگاه جهانی توجه ایی جدی و تاریخمند ازآن بعمل می آمد که بهمین دلیل ودرهمین راستا به قول ابوسعید ابوالخیر : (...آمدنی بود نه آموختنی) ،بایدبا قافله سالار آن زیست و در هوایش با آغوش باز نفس کشید و موسیقی دلنوازش رابه گوش دل شنید .

  ژانرخودآموختگی دردانه بی منتهای تاریخ هنرجهان است که پس از" کشف آتش "که یکی از بزرگترین کشفیات بشربود که نوعی رهایی گمشدگان درتاریخ را نمایندگی کرده و هرروز جلوه ای نو از توانایی های انسان را آشکارنمود.

"کشف خودانگیختگی"هم ازدل غارها وسنگ نگاره ها که دلالت مستقیم برتمامیت هستی انسان داشت ، نوع
دیگری از رهایی انسان را تجسم بخشید که جلوه های دیگرگونه ایی از خلاقیت و بداعت او را تابی نهایت آینده به یادگار به نمایش گذاشت   .

هنرمندان
به گمان راقم قلم هزاره سوم هزاره اعتلا و تطورژانرخودآموختگی است که بردو وجه " وجودی" و " محتوایی "
 قابل تحلیل میباشند :

-در"بعد وجودی"راویان خودآموخته بدون دخالت عناصر وعوامل بیرونی درامتدادزمان به هستی خودادامه میدهند
 به این صورت که بی آنکه بزرگ شوند مدام به تکثیرفردیت وکودکی هایشان پرداخته وهمچون " چراغی خود
برافروز"با آثار فخیم خود به تولید معنا می پردازند.
 
-دربعد محتوایی همه چیز معطوف به انسان است وخالق اثر بی هیچ گونه الگویی واحد صاحب مولفه های خاص و متمایز خود بوده و مدام رهنورد مرزهای تازه به قصد کشف نهانی ترین عناصر غریب درسرشت آدمیان است ، به همین دلیل مستدل به گمان من این ژانر از پیشگامان دوران گذار ازسنت به مدرنیته میباشد که در آثار آنان زمان معنایی ندارد و ما به ازایی هم برآن متصورنیست .

"انجمن هنرمندان خودآموخته ایران " درآستانه پانزدهمین سال تاسیس خود ازبوته  "آزمونی "بزرگ پیروزمندانه
وسربلند برخواسته که  تنها مدافع حقیقی ژانر خودآموختگی و دردانه بی منتهای تاریخ هنر جهان میباشدکه قیاس ناپذیرترین راویان کهن الگوهای بشری است که به رویاهای ما فعلیت بخشیده ودلالت مستقیم بر انسان و تمامیت هستی او دارد ، ضمن اینکه به هزار ویک دلیل روشن برمسیر سرنوشت ماردپایی تا ابد باقی گذاشته تا پرچم خرد خود خواسته شان ، تا بیکرانه ها ، در اهتزاز ، پابرجا بماند  .

فرآیند شکل گیری رسمی " انجمن هنرمندان خودآموخته ایران" : ژانرخودآموختگی تابدان حد پیش رفته که امروزه مبحث برجسته بسیاری ازمحافل بزرگ آکادمی جهان قرارگرفته است که ظرفیتی نوین بر بدنه مدنی تاریخ هنرجهان می باشند که به قصد حفاظت و صیانت از این ژانر هنری به تاسیس "انجمن هنرمندان خودآموخته ایران "پرداخته شد که در20/11/1385 تاسیس گردید که با حضور بسیاری ازدوستدارانش پایه گذاری شدکه انگیزه تشکیل آن واکنشی بود موجه در مواجه با ضرورتی تاریخی که میرفت تا ژانر خودآموختگی  به دست فراموشی و حوادث سپرده شود.

انجمن متعاقب آن اولین همایش خود رادر 15 اردیبهشت 1388درخانه هنرمندان ایران برگزارکردوتاکنون  با
برگزاری پنج جشنواره و بیش از چهل نمایشگاه گروهی و انفرادی به شناسایی ومعرفی مولفه های این ژانر درسراسرکشور و عرصه های بین المللی پرداخته تا تعـریف نوینـی از حضور غیرقابل انکار این گونه هنری بدست آید.
 
باتشکیل انجمن مفهوم این ژانر وارد ادبیات بین المللی هنر گردید که قرائت مستقلی از زمان،تاریخ وانسان را ارائه داده است که تاچندی پیش دغدغه اصلی میراث جهانی بودکه چگونه میتوا ن اینچنین انرژی هایی بکر و متراکم شده ای شگفت انگیز را که تحت نام " خودآموخته یا خودانگیخته "  همچون رودی بیکران معنا ومفهوم پویایی از سرچشمه های معنایی ومعنوی را که از یک امر انسانی سخن میگویند را نادیده گرفت .  

انجمن پس از سالها تلاش بی وقفه و خستگی ناپذیردر "تحکیم مبانی نظری" آن که به عنوان بخشی مهم از میراث مشترک بشری قلمداد میگردد با تدوین ""مانیفست ژانرخودآموختگی "" به قصد دستیابی به گزاره های نظری با رویکردهای گوناگون زیبایی شناختی ، روان شناختی ، جامعه شناختی  و فلسفی ... مینیاتوری دیگراز فرهنگ وهنر جهان راکه از" اعماق تاریخ " برخواسته به تصویردرآورده است  .

 

هنرمندان
تدارک تدوین مانیفست این ژانر به غنای زبان آن که ازجنس خیال و واقعیت است کمک شایانی خواهد کرد، وجه
نیکویی از مانیفست اینست که به پنج زبان رسمی جهانی ،  اسپانیایی ، فرانسوی ، آلمانی ، عربی وانگلیسی ترجمه خواهد شد که با تحلیل نظری 250 نفراز " پیشگامان فرهنگ و هنر ملل جهان " درخصوص این "ژانر "که به همانندی های یگانه ای میپردازند ضمیمه میباشد که هرکدام ازمنظرخرد خودیافته خود به"مهندسی بلوغ نبوغ "آثارخودآموخته گان جهان پرداخته اند .

 چاپ این کتاب برآیند دو دهه تعامل ومطالعات نظری وتجربه شده اینجانب میباشد که دلالت برمفاهیمی دارد که
برتابنده قلمرو ناممکن هاست تا تصویرآنچه راکه به زبان میسرنیست ممکن سازد که با فراخوانی ملی وجهانی این فخر تاریخ هنر جهان را که از پیشگامان هنر جهان میباشند را تفسیر وتحلیل نماید .

انجمن هنرمندان خودآموخته ایران درنهایت وفاداری وامانتداری کاروانسالار این رسالت تاریخی شد تا به مثابه یک میانجی بینا فرهنگی با یک دیپلماسی فرهنگی صرفنظر از نژاد ، زبان ، قومیت و ملیت ،فرهنگ ورنگ درسه حوزه جهانی، منطقه ای وملی به تحلیل ساختاروبعد زیباشناسانه این ژانرهنری بپردازدتا فرصت آفریده و جرات ببخشد .

به گمان اینجانب  ژانرخودآموختگی مختص به هنرنبوده ودرادبیات خاصه "شعر" هم جوششی است وکوششی
 نیست که به عنوان مثال شاعران خودآموخته ایی که بی هیچ آموزگاری به خلق شعرهایی شورانگیز پرداخته که بارها دیده ایم که حیرت همگان را هم برانگیخته اند که بعنوان مثال  :

  __شاطرعباس صبوحی قمی "1257تا1315ق، اهل  : قم   شغل  : شاطری
__رمضانعلی کفاش خراسانی " تولد ؟ تا 1315 شمسی  اهل  : مشهد      شغل  : کفاشـی
__محمد حسین زرگراصفهانی ،تولد؟ تا1270ق  اهل  : اصفهان   شغل  : زرگری
__حیدر یغما خشتمال نیشابوری 1302تا 1366ه.ج   اهل  : نیشابور   شغل  :  خشتمال
__سعید قصاب کاشانی قرن دوازدهم ازشاعران دوره صفویه  اهل  : کاشان     شغل  :  قصاب
__عباس نعلبندیان  اهل  : تهران  شغل  :  روزنامه فروش
و بی شمارشاعرانی که درسطح ملی وجهانی هرکدام قرائت مستقلی اززمانه وتاریخ زیست قلمروخویش
داشته که خودانگیخته وخودآموخته به بازسازی "حقیقت جهان معطوف به انسان "پرداخته اند که درادامه
 به اتمسفرکاراکترشاعران خودآموخته که همچون " رستخیزی ناگهان " به خلق واژه پرداخته اند بطور جامع
مواضع مستدل و مستند آن را ارائه خواهم داد .
 
مولفه ها ومشخصه های خودآموختگان جهان:

-از پیشگامان هنربی واسطه بوده که خارج ازسیستم رسمی هنربه تولید اثر می پردازند،

-فاقد نظم سلسله مراتبی اند امادرعین حال دریک کل همگن مدام به عبورازخودوزمانه اش پرداخته است،

-طی یک فرآیند غیرسیستماتیک وبرانگیخته تازه ترین ره یافت های نانوشته بشری رابرمی تابند ،

-آنان فاقد وابستگی به سبک وقالب خاصی میباشند وخود آفریدگارمعنایند که معطوف به انسان است .

-مهداسطوره ها،افسانه ها ،آئین های کهن ومهد کهکشان لایه های پنهان انسان تاریخ اند .

-تحت یک بداهگی سیال ومتخیل تبلورنگارکندهای پیش ازتاریخند که صبغه ایی فاخربه هستی انسان دارد.

-تبلور تضاد ووحدت اند که نه همچون فلسفه که به تفسیرجهان که به تغییرجهان نظردارند.

-انتزاعی ترین فرآیند تخیل اند که با پیشینه ایی به درازای حیات انسان هرباردربافتاری جدید رخ نموده اند.

-نگاره ونگاشته های آنان برآیند بغض فروخورده انسان درهزاره های گمشده تاریخ است.

-ثبت خطی ازتقویم تاریخ هنرجهان به نام خود که بربنیاد نسلهای ادوارپیشین ونشانه هایش بنا شده است.   

-از قراردادها وسنت های متعارف خاصی پیروی نمی کنند وتکنیک ها وسبک هارا هم نمیشناسند،

-بی هیچ سرمشق والگویی بیرون ازخود ازتجربه شخصی وجوهری خود مایه والهام میگیرند،

-یک اتفاق بی بدیل درزبان تاریخ فرهنگ وهنر جهان اند که بی هیچ همانندی معبر حقیقی خلاقیت اند،

-دایره المعارف گوهرخلاقه بشریت اندکه همچون شقایق هاولاله های واژگون خودشکوفا، جوانه میزنند.

آنان مهداسطوره ها،افسانه ها،آئین های کهن بوده که هرباردربافتاری نوین به رویاهایمان مادیت میبخشند،

-درطول تاریخ غیرقابل پیش بینی به زبان خودآنگیخته مظهرتنوع وبلوغ فرصت های شورانگیزبوده  ،

آنها تنها استثنایی برقاعده تاریخ فرهنگ وهنراند که بی هیچ واسطه ای به آینده انسان نظردارند،

تنهاپیشگامان تاریخ شفاهی ملل جهانند که بی نیاز از آرایه های مرسوم ، به رویاها مادیت بخشیده اند،

باپیروی ازندای درونی وفطری خود یافته شان به عرصه ظهوردنیای خیالی خود روی آورده اند،

 می بایست علاوه کنم که خودانگیخته گان بی هیچگونه فعل آگاهانه وشناختی ارادی به جز"تعالی بنیانهای
هستی بخش وتغییرتبارانسان "،چراغ درره طوفان نهاده تا برحسب وظیفه به حفظ وصیانت ازجایگاه و
 خواستگاههای بشری بپردازند.

هنرمندان
                                                                                                                     
انجمن تاکنون به مثابه موزه ای سیار و سیال علاوه برشناسایی و معرفی هنرمندان خودآموخته که بی تکلف
 وتصنع کاشفان مرزهای میان رویا و واقعیت اند در راستای حفاظت ازمیراث طبیعی وفرهنگی ملل جهان
مکاشفات خودرابرکلونی های محیطی آنهم از جنس فراگسترآن  تثبیت و آنرا به نمایش گذاشته است که به
طورمثال میتوان درسطح ملی از:

موزه "باغ سنگی "مانا یاد درویش خان اسفندیارپوردراستان کرمان    "باغ سنگی هنرمحیطی شرق ایران"
موزه "کنیزعباس پناه " درجزیره هرمزاستان هرمزگان  " نقاش خودآموخته در جنوب ایران"
موزه " شاخانم مرادی" در شهر کرمانشاه استان کرمانشاه  " نقاش ومجسمه سازدرغرب ایران "
موزه " مکرمه قنبری " در دریکنده بابل استان مازندران  " نقاش خودآموخته در شمال ایران  "
 
و موزه دائمی "  انجمن هنرمندان خودآموخته ایران " که دراستان تهران درحال تکوین وتشکیل میباشد وبه  
منزله نقطه کانونی تمامی رهنوردان این ژانرمی باشد که برجسته ترین آثار خودآموختگان ایران و جهان را که
هرکدام قافله سالارفاخرخلاقیت وبداعت اند را روایت میکنند وازطرف دیگردرصمیمی ترین طریق همدلی
 به تکثیرآئینه ها خواهند پرداخت که فرصتی است برای پروانگی کردن همه آنانی که هم آنگونه که خلق
می کنند نمی اندیشند وآنگونه که می اندیشند خلق نمی کنند.   

پرواضح ومبرهن است که ایران با انبوه یادمانهای جهانی ارزشمند خود که با شکوه ترین دوره های تاریخ
فرهنگ وهنرجهان را پشت سرگذاشته با" انبوه آئین ها " و" تنوع قومی وملی" که درگستره هایی بدیع وبی 
بدیل خود کانون تعامل بسیاری ازظرفیتهای تجربه شده ونامکشوف بوده است هرباریک چاشنی به "ذائقه"
جهانیان افزود ه است وانجمن با چنین پشتوانه ای ارجمند بنوعی براساس" منشورسه گانه "که آنرا نقشه راه
خود میداند "" پروانگی "" کرده است  که بدینقرار می باشد :

1-   کشف گوهرخلاقیت انسانها ،
2-   معرفی این گوهرخلاقه به مردم جهان ،
3-   حفاظت وصیانت ازاین گوهرخلاقه برای آیندگان  ،
ژانرخودآموختگی یا به تعبیر دیگر خودانگیخته  محمل تخیل است و اتفاقی فرخنده درزبان تاریخ هنر جهان
که هربارچنان ققنوس اززیر خاکستر جوشان خویش برخاسته و قلمروهای ناشناخته انسان را برانگیخته  تا در
جولان مجسم خیال خودیافته اش شوکت شکوهمند انسان در عالی ترین پیوستگی نوع بشر برپا گردد.
آنان هنرشان را نزد خود آموخته اند آنگونه که زندگی را که نموداری مستند از درک ،آرزو و تصویری روشن از
هزارتوهای ناشناخته انسان تاریخ می باشند که درطول قرن ها ،هزاره هایی بیشمار ناگفته و ناشناخته مانده که اینک درسپهر فرآیندی دیگرگونه با ما سخن می گویند ، که بی تردید براین باوریم که با پیشینه ایی به قدمت
چهل هزاران ساله خود بزودی این ژانر" جهانی " خواهد شد چون براین باوریم که جهانی شدن تقدیرتاریخی"
اوست .  

      از آنجاکه تاریخ ماشفاهی است و آنچنان شواهدی مکتوب وقابل استناد از تجربه زیستی مشترک
تبارانسان به طورمتقن در دسترس نبوده وبمثابه صندوقچه در بسته ای بی کلید می باشد ،  برای ورودبه این
حوزه برآن شدیم تا از این طریق به دریافت دقیقی از خط و حظ مشترک ژانر خودآموختگی پرداخته شود که
به تعریف مفهوم تازه ای از ظرفیت های نوین آن پرداخته تا بر اساس درک مادی ضرورت تاریخی به ترجمان
انگاره هایی بپردازیم که دلالت پذیر ودر هم تنیده در جوهره همه انسانها تبلور یافته اند .
 
" انجمن هنرمندان خودآموخته ایران "هنوزدرابتدای راه است که به رسم امانت چراغی روشن کرده است
تابه منزلگاه رویایی تازه نقبی به "تاریک روشنان خیال ناب بشری" زده باشد تا به بررسی پتانسیلها و
ظرفیتهای بالقوه فرهنگ های تثبیت شده زبان زمانه معاصربپردازد تا موجبات رونق وغنای این گونه
خودآموختگی را برتابد چون براین باوراست که هنرمندان خودآموخته تنها رهنوردان بی تکلف وبی همتای
 مولفه های خلاقه جهان اند که هرکدام صورت بندی نوینی ازبازه تاریخی ادوارمختلف تاریخ انسان را
ارایه داده تاازرهگذرجهانی شدن " رنگین کمانی ازبایسته های نوشدن " را برپا نماید.
 
آنان ترجمان راستین خاستگاه سرنوشت وسرگذشت بشریت اند که با انبوه یادمانهای جهانی ارزشمند خود
که باشکوهترین ادوارمختلف تاریخ را پشت سر گذاشته  ، آمده و آماده اند تارنگین کمانی ازبایسته های نو
شدن را برپا نمایند تابدانجا که امید جوانه زند وانسان ازنوشکوفه دهد. هرچند هیچ آغازی نقطه کمال نیست امامهم اکنون ماست که با شماییم هم نوای افق های دور.

انتهای پیام/                                                                                                             

برچسب ها: اخبار روز

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: