به گزارش گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ مجموعه شعر «کلید مشرق»اثر مجید افشاری شاعر، مدرس و مبتکر آموزش فرآیندی شعر و عضو شورای شعر و ترانه دفتر موسیقی به جاپ رسید.
این مجموعه توسط انتشارات شانی و در 500 جلد به قیمت 90/000 تومان چاپ رسیده است.
افشاری متولد سال 1353، از فعالان عرصه ادب و هنر بوذه و شاگردان زیادی را به جامعه معرفی کرده است. از این چهره محبوب و نام آشنای معاصر تعدادی مطالب ارزشمند در یکتاپرس منتشر شده است.
از مجید افشاری دو کتاب آموزشی ام در نمایشگاه عرضه خواهد شد به نام های:
خشت اول _ پاسخ به پرسش های کلیدی شعر / نشر دالاهو
درسنامه ی کلیّات روایت / نشر ناهونته
در این دو کتاب برای نخستینبار به جای تکرار مکررات ( عروض و بدیع و قافیه و قالب ها ..) که با جست و جوی ساده ای در دسترس هستند، به ارائه تعاریف و تحلیل مبانی خرد و خیال و زبان پرداخته شده است.
*کتاب های مجید افشاری*
تولد در غربت، مردن در زادگاه 0۷۳) انصراف از چاپ ( غزل، مثنوی، سپید) لاله و نی (۷۳) انصراف از چاپ (شعر نوجوان)
نشر شانی: ازکف دریا تا کف دریا(غزل، مثنوی، رباعی، مفرد)/روزهای بی تقویم(سپید)/ کلید مشرق(غزل،رباعی، نیمایی، سپید، چارپاره، مفرد)
نشر ایهام: دلرباعی( رباعی)/ هُیام (غزل)/ تک زنگ( مفردات)/ مجسمه ها در خواب راه می روند (سپید)/کابوک ( غزل )
نشر نزدیک تر: سپینود ( غزل )/ از غزل تا ابد (غزل) / همین و بس (رباعی)
نشر سلیس: وارث ( ترجیع بند، رباعی، غزل، مفرد، سپید) ولایی / عاشورایی
نشر ناهونته: از خرمای بصره( آنتولوژی شعر معاصر عراق)/ درسنامه ی کلیات روایت(آموزشی)/سورنجان( مفرد ات )
نشر دالاهو: غواص در حباب ( سپیدهای کوتاه)/ خشت اول ( آموزشی)/ نمی ارزیم( غزل )
نشر زمستان: گزیده های غزلیات سعدی/ غزلیات مولوی/ غزلیات صائب/ آثار عماد خراسانی/ آثار اخوان/ آثار فروغ فرخزاد/آثار شهریار.
دو شعر از این مجموعه را به اتفاق می خوانیم:
با نقش های ساده و رنگی، جوان و پیر
ِ بازیچه ایم در کِف تقدیر، ناگزیر
ما گوشه ای برای فراموشی جهان
پیدا نمی کنیم که باشیم گوشه گیر
میراِث بخت ما شده از چرخ روزگار
آهی که سربلند کشیدیم و سربه زیر
آنجا که سیل حادثه بیداد می کند
دیگر چه فرق بین فقیر است با امیر
مقصد نیافتیم و به سرگشتگی خوشیم
غیر از مسیر تازه نجوییم از مسیر
جز ادعای اهل شجاعت ندیده ایم
بانعره می دهد دهن شیر، بوی شیر
------------(2)------------------------
هر کسی لاف رفاقت زد، کنار ما نبود
ما دچار او نبودیم و دچار ما نبود
خو ِِن دل خوردیم بین عاشقان سیم وزر
روزگار عشق بود و روزگار ما نبود
داغدارِ لاله های دشت غربت سوختیم
لاله ای در دشت غربت داغدارِ ما نبود
رد شدیم از هر بلا ،با انتظارِ زندگی
جز بلای زندگی در انتظارِ ما نبود
دست دنیا را اگر خواندیم پاداشی نداشت
سّکه ی اقبالمان در اختیار ما نبود
با زمین بیگانه و با آسمان بیگانه تر
شهرِ بازی جای اسِب بالدار ما نبود
انتهای پیام/