به گزارش یکتاپرس منطقه۱۷ دومین منطقه کوچک تهران از لحاظ مساحت است. با این وجود، بیشترین تراکم جمعیت را دارد که در خانههای کوچک و کوچههای تنگ و باریک روزگار میگذارند. بههمین دلیل، زمین بایری نمیتوان برای افزایش سرانههایی همچون فضای سبز در این بخش از پایتخت پیدا کرد و باز بههمین دلیل، تصور اینکه روزگاری در این منطقه باغهای سرسبز و زمینهای کشاورزی وجود داشته، دور از ذهن است.
این منطقه جزء محدوده شهری نبود و باغهای بزرگ و سرسبز زیادی داشت. با ساخت خطآهن در این بخش از تهران که مسافران را از پایتخت به شهرهای تبریز، اهواز و حومه شهر منتقل میکردند، بخشهایی از این اراضی از بین رفت و زمینه تغییر کاربری زمینهای کشاورزی و باغها فراهم شد، گویی که زمینها را قطارها شخم زده و تکهتکه کردند. به یکباره، مهاجران زیادی به این نقطه روی آوردند؛ چرا که میتوانستند با سرمایه کمی، اقدام به خرید زمین و ساخت خانه کنند. آن زمان، نظارتی هم بر ساختوسازها نبود و مالکان با هر نوع مصالحی، حتی چوب خانهسازی کردند.
نهری که زندگی میبخشید
«سیفالله قرهداغی» یکی از ساکنان قدیمی محله زمزم با اشاره به تیدیل یکی از باغهای بزرگ منطقه۱۷ به خانههای مسکونی میگوید: «در قدیم باغ بزرگ و سرسبزی به اسم «باغ رضایی» در حاشیه خطآهن تهرانـ اهواز و محدوده شمال محله زمزم وجود داشت که حالا نمیتوان اثری از آن پیدا کرد.»
وی ادامه میدهد: «کنار باغ رضایی که مملو از درختان میوه بود، مزارع سرسبزی هم وجود داشت که با رونق ساختوساز در حاشیه خطآهن تهرانـ اهواز، جای خود را به خانههای کوچک و بدقواره دادند. البته در این سالها، بیشتر این خانهها تخریب و جای آنها مجتمعهای مسکونی ساخته شده است.»
«مصطفی ضیا» که اکنون ۷۰ساله است، به نقل از پدرش میگوید: «بیشترین و مهمترین تغییرات در این منطقه و زمینهای زراعی در سالهایی شروع شد که من کودک بودم. باغ رضایی بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ بهخاطر خطآهن و مهاجرت روستاییان به اینجا تغییر کاربری داد. بیشتر مهاجران از غرب کشور به اینجا آمدند و زمینهای ارزانقیمتی خریدند. البته همین افراد ابتدا در زمینهای کشاورزی و دامداریهای منطقه مشغول بهکار شدند و بعدها سراغ کار در کارخانجاتی مثل چیتسازی و کشتارگاه بهمن رفتند.»
وی خشک شدن یکی از نهرهای مهم را هم دلیلی بر از بین رفتن زمینهای زراعی و باغ رضایی عنوان میکند و میگوید: «نهر فیروزآبادی از این محدوده عبور میکرد و باعث سیراب شدن مزارع کشاورزان و باغ ها میشد. با خشک شدن این نهر، بهانه اصلی به کشاورزان و باغدارها داده شد تا زمینهایشان را تکه تکه کرده و برای خانهسازی بفروشند.»
او با یادآوری خاطرات گذشته عنوان میکند که اهالی برای تهیه آب موردنیاز خود مجبور به طی مسافت زیادی بودند و با ظروف و دیگهای مسی، آب را به خانههایشان میآوردند. ساکنان محله زمزم هم به سردابی میرفتند که در فاصله چند صدمتری این محل بود. معماری سرداب به گونهای بود که اهالی باید از پلههای زیاد آن به عمق زمین میرفتند تا بتوانند آب تهیه کنند. هوای داخل سرداب حتی در فصل تابستان سرد بود و کودکان و افراد مسن بهسختی میتوانستند به آنجا بروند.»