به گزارش گروه سیاسی یکتا پرس، پنجشنبه شب (30 اردیبهشت) علی لاریجانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام و کاندیدای انتخابات ریاستجمهوری با حضور در کلابهاوس به سوالات برخی خبرنگاران و کارشناسان سیاسی پاسخ گفت. عمده سوالات حول عملکرد لاریجانی در مجلس و همراهی وی با دولت روحانی و همچنین عملکرد برادر او آیتالله آملی لاریجانی در دستگاه قضا گذشت اما در این میان پاسخهای وی به یک سوال نیز حاشیههایی را بههمراه داشت.
سوال یکی از مخاطبان گفتگوی لاریجانی درباره برنامه هویت بود. برنامهای که در سال 75 از صدا و سیما پخش میشد و برخی روشنفکران و فعالان سیاسی را مورد نقد قرار میداد. لاریجانی از پخش این برنامه در دوران مدیریت خود اظهار بیاطلاعی کرد و اینکه بعد از اطلاع از پخش آن جلوگیری کرده بود. با اینحال دقایقی نگذشت که تصویری از روزنامهای متعلق به سال 75 در کانالهای خبری پخش شد که لاریجانی در سخنرانی در جمع هیات هنرمندان مسلمان در آبانماه 75 به دفاع از برنامه هویت میپردازد.
اظهارات لاریجانی درباره هویت موجب شد تا اصلاحطلبان که یکی از گزینههای جدیشان برای انتخابات پیشِرو علی لاریجانی بود، در حمایت از وی دچار تردید بیشتری شوند. اگرچه لاریجانی جزو 14 گزینه پیشنهادی جبهه اصلاحات ایران نبود اما برخی احزاب همچون کارگزاران سازندگی و طیف دولت روحانی از مدتها قبل لاریجانی را گزینهای مطلوب برای ریاستجمهوری میدانستند.
روزنامه سازندگی در شماره امروز (دوم خرداد) به دفاع از سخنان لاریجانی پرداخت و از لزوم خویشتنداری اصلاحطلبان در برابر او سخن گفت "اگر علی لاریجانی با برخورد انتقادی با گذشتهی اصولگرایان و حالِ اصلاحطلبان بتواند راه تازهای را نشان دهد، در واقع جریان تازهای را ایجاد میکند که خصم آن نه اصولگرایان که بنیادگرایان و پوپولیستها یعنی بطور مشخص جبهه پایداری و احمدینژادیان است. علی لاریجانی برای اصلاحطلبان (و نیز اصولگرایان معتدل) نه دشمن که رقیب است. یک رقیب برای دو جناح و بدترین کار این است که از سوی اصلاحطلبان این رقابت به خصومت کشیده شود."
با این حال طیف دیگری از اصلاح طلبان همچون فرج کمیجانی و آذر منصوری از اعضای جبهه اصلاحات ایران در روزهای گذشته تاکید داشتند که ارادهای برای حمایت از لاریجانی وجود ندارد و شعار آنها تشکیل دولت سوم خاتمی است.
با اینحال مسئلهی لاریجانی در این انتخابات و پرسش ها پیرامون هویت و نحوه مواجهه اصلاحطلبان با لاریجانی بعنوان یک اصولگراس سنتی و محافظهکار، نشان داد که همچنان مهمترین بحران در جریان اصلاحطلبان، بحران هویت و نداشتن مانیفست و شناسنامهی سیاسی است. معضلی که گاه موجب میشود آنها از برج عاج روشنفکری و سردادن شعار اصلاحات ساختاری به تبلیغات میدانی برای افرادی همچون حسن روحانی روی بیاورند که هیچگاه نه اصلاحطلب بودند و نه در قدرت چندان بهایی به اصلاحطلبان دادند.
دوم خرداد سال 76 جریان چپ دهه هفتاد توانست با انتخاب سید محمد خاتمی به پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دست یابد. جریانی که بعد از این انتخابات با نام "دوم خرداد" و اصلاحطلبی شناخته میشدند توانستند در انتخابات مجلس ششم و شوراهای اول نیز به پیروزی برسند، با اینحال افراطگری ها و رفتارهای رادیکال اطرافیان خاتمی که به لحاظ تشکیلاتی عمدتاً در دو حزب مشارکت و سازمان مجاهدین انقلاب حضور داشتند موجب شد تا در مجلس هفتم و شوراهای دوم جایی نداشته باشند و اکثریت را از دست بدهند.
پس از انتخابات سال 84 و کنار رفتن اصلاحطلبان از همه عرصههای قدرت، مهمترین پرسشی که از آن زمان تاکنون مطرح است و جوابی برای آن از سوی بزرگان جریان اصلاحات داده نشده این بود که "اصلاحطلب کیست؟" و "اصلاحطلبی چیست؟"
بی پاسخ گذاشتن این پرسش 24 ساله در جبهه اصلاحات، یک وضعیت تعلیق را ایجاد کرده است. از یک سو عرصهای برای فرصتطلبان و حتی ضدانقلاب میشود که خود را به جبهه اصلاحات منتسب کرده و رفتارهای رادیکال و مخرب را پیش ببرند و از سوی دیگر، برخی در فصول انتخابات با اصلاح طلب معرفی کردن خود در لیستهای این جناح جا پیدا کنند و به مجلس و شوراها راه یابند؛ نظیر آنچه در انتخابات سال 94 رخ داد و برخی حامیان علی لاریجانی ذیل لیست امید به مجلس راه یافتند.
اگرچه این مدل سیاستورزی برای کوتاه مدت به مذاق اصلاحطلبان شیرین آمد اما بعد از گذشت چندسال به تلخکامی منجر شد و آنها در برابر بی کفایتی دولتمردان فعلی باید پاسخگو باشند؛ یا اینکه حضور افراد غیراصلاحطلب در لیست امید در جلس دهم و متمایل شدن بخشی از آنها به سمت لاریجانی و عدم حضور در فراکسیون امید، موجب شد تا این جریان یک وضعیت شکننده را در پارلمان تجربه کند.
اکنون در آستانهی انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم نیز بار دیگر عدم تعیین حدود و ثغور اصلاحطلبی موجب شده که از مصطفی تاجزاده بهعنوان یکی از چهرههای رادیکال این جریان تا علی لاریجانی که بهعنوان اصولگرای محافظهکار شناخته میشود بهعنوان نامزدهای آنها شناخته شوند و بدنه این جریان را با تناقضهای متعددی مواجه کرده است که نشان میدهد این جناح برای ادامه حیات سیاسی خود باید یک بار دیگر به بازنگری مانیفست و بازسازی تشکیلاتی اقدام کند و هم مانع از سوءاستفاده رادیکالها و تندروها از این جریان شود که یک بار عملاً این جناح را در سال 88 به انتحار کشاندند.
انتهای پیام/