به گزارش یکتاپرس برای آنها پایین و بالای شهر فرقی ندارد؛ اینجا هم زبالهگردها گونیهای از فرط چرک و دوده سیاه شده را تا بیخ پر از زباله میکنند و روی کول میاندازند. کوچه به کوچه، سطل به سطل میگردند تا عصر که میشود با چند گونی پر از بطریهای پلاستیکی، کارتن، قوطی خالی کنسرو و... راهی یکی از گاراژهای حاشیه شهر شوند و پولی به جیب بزنند. خوششانس اگر باشند، لای میوه و سبزیجات پوسیده، سیم و کابل برق یا حتی شیر آلات گیرشان بیاید و روزشان ساخته شود. شاید برای رهگذران و عابران پیاده که هیچوقت به محتویات سطلهای زباله چشم تیز نمیکنند، همه سطلها یک شکل باشد. اما برای زبالهگردها سطل زباله با سطل زباله فرق دارد. نه اینکه شکل و طرح سطل مهم باشد؛ برای آنها میان سطل زباله بالای شهر و پایین شهر یک دنیا فاصله است.
این سطلها فرق دارد
«کریم» نوجوان ریز جثهای که گونی پر از زباله را به زحمت روی شانهاش نگه داشته از عرض خیابان نیاوران میگذرد. گونی صورتی چرکمرد که روی شانهاش سنگینی میکند، به سیاهی میزند؛ درست مثل بارانی گل و گشادی که قرار است تن کریم را از گزند سرمای آخرین روزهای پاییز حفظ کند. کریم از لابهلای ماشینهایی که در ترافیک خیابان نیاوران قطار شدهاند میگذرد و سراغ سطل زباله آنسوی خیابان میرود. گونی را روی زمین میگذرد؛ اما نه برای استراحت. سطل زباله پر است و اقبال به او رو کرده که زودتر از یک زبالهگرد دیگر یا خودروی شهرداری، این سطل کیپ تا کیپ پر از زباله به پست او خورده.
پس بیمعطلی تا کمر در سطل خم میشود و میان زبالهها جستوجو میکند. چند بطری نوشابه و یک قوطی فلزی که زیر نور ماشینهای عبوری برق میزند را در کیسه میاندازد و گرهی شل به دهانه گونی میزند. کار سخت، زودتر از آنچه که باید چین و چروک به چهرهاش انداخته و انبوه دوده روی صورتش خطهای روی پیشانی را هم عمیقتر کرده است.
با این همه، میگوید ۱۶ ساله است و مثل برادرش نانآور خانه. همه جای شهر هم کارکرده؛ از میدان آزادی، تا شوش، بازار تهران و خیابانهای زعفرانیه؛ الهیه، سعادت آباد و حالا مدتی هم در تجریش و نیاوران. او فرق سطلهای زباله بالا و پایین شهر را خوب میداند. با لهجه غلیظ افغانستانی میگوید: «زبالههای منطقه یک بهتر است. اینجا کنار سطلهای زباله شیرآلات ساختمانی، آلومینیوم، مس و... هم پیدا کردهام. خوب که بگردی شیرآب و حتی قابلمه که قیمتش بیشتر است را در سطلهای اینجا میتوانی پیدا کنی.»
کریم حتما درباره علت تفاوت سطلهای پایین و بالای شهر فکر کرده و ادامه میدهد: «مردم اینجا پولدارترند و به پول فروش این لوازم اضافه هم نیاز ندارند. اینجا بیشتر از مناطق پایین شهر کابل برق یا سیم آنتن که مس دارد و قیمتش زیاد است را در کیسههای زباله میریزند و به سطل میاندازند.»
برخی مخازن پسماند قیمت بالایی دارد | چرا زبالهگردها از جنوب تهران سراغ سطلهای زباله بالای شهر میروند؟
زبالهگردها در شمال شهر ایستگاه زدهاند!
گونیهای چرکمرد پر از زباله، اینجا در حاشیه رود دره مقصود بیک روی هم تلنبار شده است. جریان آب کف رود دره به سمت پاییندست تجریش میرود اما در حاشیه رودخانه، اندک فضایی برای دپوی زبالهها وجود دارد. از این بالا محتویات گونیهای زباله قابل تشخیص است. یک گونی پر از کارتن و مقوا، دیگری پر از بطریهای پلاستیکی نوشابه و تعدادی پیت حلبی روغن که برای زبالهگردها قیمتی است. صاحب گونیها هم چند دقیقه بعد سر و کلهاش از پایین دست رودخانه پیدا میشود. یک گونی چرکمرد را روی شانه انداخته و دست دیگرش را هم داخل درزهای از هم دریده گونی پیچانده تا سنگینی گونی پر از زباله را روی شیب کف رودخانه تاب بیاورد.
«علیرضا حمیدی» شورایار محله تجریش با دست به کف رودخانه و محل دپوی زبالهها اشاره میکند و میگوید: «از این محلهای دپوی زباله در تجریش کم نیست. من به اینجا میگویم «ایستگاه». زبالهگردها در چند کوچه و خیابان از محله ما برای خودشان ایستگاه زدهاند. صبح به صبح دهها نفر از آنها سر پل تجریش از یک کامیون پیاده میشوند و هر کدام مسیر یک محدوده از محله را پیش میگیرند. اینجا زیر پل تجریش و کف رود دره مقصود بیک، یک ایستگاه دپوی زباله دارند. کمی آنسوتر در کوچه بهمن محمودی، کوچه رضایی، کوچه سلیمانزاده و... هم ایستگاه دارند. گونیهای پر از زباله را در این ایستگاهها دپو میکنند تا غروب که شد همگی سوار بر همان کامیون راهی محلههای پایین شهر و مراکز فروش زباله شوند.»