گروه فرهنگ یکتا؛ مهربانی بزرگترین گم شده دنیای امروز است و در راستای فرهنگ مهربانی و فرهنگ سازی مهربانی هر کسی گامی بردارد، انسانی ست ارزشمند و قابل احترام. یکی از این افراد خانم راحیل شمسایی ست که گفتگوی ما را با ایشان می خوانید:
لطفا معرفی کوتاهی داشته باشید؟: راحیل شمسایی هستم کارشناس ارشد روانشناسی بالینی.حدود 15 سال سابقه کار در زمینه خانواده درمانی، زوج درمانی، درمان اختلالات جنسی،درمان اختلالات فردی، مدرس مهارت های زندگی...
درباره ی فعالیت هایتان در حوزه ی آسیب های اجتماعی قدری صحبت کنید؟: حدود یک سال است که با جمعیت طلوع بی نشان ها به عنوان مشاور داوطلب فعالیت دارم. لازم به ذکر است که مشاوره با افراد آسیب دیده و در معرض آسیب خیلی متفاوت هست. این افراد انسان هایی هستند که از همه جا رانده شده اند و کسی آنها را حساب نمیکند. آدم های شکست خورده و دارای احساس گناه زیاد، افرادی که زیر بار فشارهای زندگی خرد شده اند و پناه بردند به کارتن خوابی، گاها خانواده هایشان هم پذیرای آنها نیستند. باید در این مسیر همواره متوجه این امر بود که این اشخاص نیاز به شنیده شدن و همدلی دارند و همچنین باید بیشتر مورد توجه باشند و به نوعی درک شوند. در واقع نیاز دارند جامعه آنها را بپذیرد، نیاز به دیده شدن، نیاز به یک دست بامحبت، یک لبخند، یک امید. این افراد در کنار ما هستند و دور نیستند. بنابراین باید آگاه بود که گاهی با یک نگاه امیدوارانه میتوانیم زندگی آنها را زیر و رو کنیم ...
من در این یک سال که خدمت عزیزان بودم، موارد زیادی دیده ام که بعد از سالها اعتیاد، یا آسیب های دیگر به زندگی طبیعی خود برگشته اند. فقط کافی ست، بتوانیم درک و قبولشان کنیم و چه نیکوست که باورشان داشته باشیم و با چراغ اعتماد مسیرشان را هر چه بیشتر روشن کنیم.
تاکنون چه تجربه ای در این بخش به دست آورده اید که برای مخاطبان ما هم خواندنی باشد؟: مشاوره یا کار با افراد آسیب دیده و کارتن خواب، هم سخت است و هم شیرین و نیاز به تخصص و ارتباط زیادی دارد. گاهی اوقات تشخیص به موقع یک اختلال یا حتی پیشگیری به موقع از آن اختلال باعث نجات روح و حتی جان یک نفر میشود. افراد کارتن خواب و آسیب دیده به دنبال شکست های گوناگونی که خورده اند گاهی اوقات به قدری شکننده شده اند که دیگه مجالی برای صحبت کردن ندارند.
چندین جلسه باید با این افراد معاشرت کرد تا بتوانند اعتماد کنند و حرف دل شان رو بزنند تا روند درمان و تشخیص گذاری شروع بشود . گاهی اوقات روانشناس یا مشاور در برخورد با این افراد باید نقش مددکار را بازی کند و با آنها زندگی کند تا فرایند اعتماد سازی شکل بگیرد تا جایی که این افراد حس امنیت کنند و بتوانند راحت و بدون ترس با روانشناس گفتگو کنند. در واقع نیاز به محبت زلال و شفاف دارند نه ترحم و دلسوزی و اتفاقا تفاوت این دو را که خیلی به هم شبیه هستند را کاملا درک می کنند. فردی که وارد حیطه کار با افراد کارتن خواب و آسیب دیده میشود باید به لحاظ روحی و روانی قوی باشد. باید بتواند بدون هیچ گونه قضاوتی به سخنان این افراد گوش دهد و درک همدلانه داشته باشد. قطعا کوچکترین حرف یا برخوردی که بویی از قضاوت داشته باشد رابطه درمانی را خراب می کند.
آیا در این مدت فعالیت مسائل عدیده و پیچیدگی های زندگی این عزیزان که در ارتباط نزدیک با آن هستید در روان خود تان تاثیراتی بجا گذاشته است؟: فردی که وارد حیطه کار با افراد کارتن خواب و آسیب دیده میشود، بهتر است یک سوپروایزر یا تراپیست یا درمانگر امین برای خود داشته باشد و هر چند وقت از نظر روحی تحت نظر آن فرد تراپی یا درمان شود چرا که ناخودآگاه در برخورد با این افراد و مشکلات زیادی که در زندگی دارند دچار پریشانی و مشکلات روحی می شوند. بنابراین اولین شرطی که یک تراپیست یا درمانگری که نه تنها با افراد آسیب دیده و کارتن خواب کار می کند بلکه حتی با عموم مردم کار روان درمانی انجام میدهد این است که خود آن فرد به لحاظ روحی و روانی سالم باشد و این سالم بودن نیازمند دورههای درمان یا چکاپ روحی و روانی فرد درمانگر توسط یک سوپروایزر است.
در کار با افراد آسیب دیده با چه چالش هایی روبه رو هستید؟: افراد آسیب دیده و کارتن خواب گاهی اوقات خیلی سخت و غیر قابل نفوذ و لجباز می شوند و تمایل پیدا می کنند مشاور خود را دور بزنند چون زندگی سالم را تجربه نکردند در این مواقع مشاور باید کاملا با حواس جمع و با فکر و مدبرانه عمل کند تا فرایند درمان و رابطه درمانی به درستی پیش برود و اهداف درمان برآورده شود. این افراد ممکن است به مشاور وابسته شوند و پدیده انتقال صورت گیرد که روانشناس باید حد و مرزها را مشخص کند و جوری برخورد نماید که ازین آسیب جلوگیری شود.
لطفا ما را بیشتر در جریان روحیات و ویژگی های افراد آسیب دیده قرار دهید؟: به طور معمول افراد آسیب دیده و در معرض آسیب روح لطیفی دارند و میشود در اوج ناامیدی امید را در آنها مشاهده کرد. اکثر این افراد نیازمند حس مثبت نسبت به خودشان هستند و در حقیقت اعتماد به نفس و عزت نفس شان به شدت ضعیف شده و بهتر است احساسات و افکار خوب را چه در بعد جسمی و چه در بعد روحی در آنهاتقویت کنیم و صمیمانه به باورشان برسیم تلاش کنیم به مجموعه توانمندی هایشان ایمان بیاوریم. نکته قابل ذکر اینکه هر آدمی در یک یا چند حیطه استعداد و توانمندی دارد. خوب است این هوش و توانمندی را در وجود آنها پیدا کنیم و در جهت تقویتش تمام قد تلاش کنیم. تا می توانیم برای بالا بردن آگاهی شان آموزش دهیم که در ادامه ی راه فرد مفید و مثمر ثمری برای خودشان و جامعه باشند.
کلام آخر و یا پیام آخر؟: به جرات میتوانم بگویم در مدتی که با این افراد کار می کنم از نظر روحی بزرگتر شدم بسیار آموختم و جهانی احساسات ناب و خالص از آنها دریافت کردم. افرادی که زیر پل ها میخوابند، زباله جمع می کنند، معتاد هستند و به نوعی از همه جامعه فراری اند،اما دارای روح لطیف و احساسات نابی که دیده نشده و به شدت نیازمند نوازش روحی و کلامی و جسمی اند.
و پیام آخرم این است: عزیزان دست به دست هم تا آنجا که می توانیم با این افراد مهربانتر باشیم.عینک بدبینی و غرور را از چشم مان برداریم و هر انسانی را فقط انسان ببینیم،نه جایگاه و موقعیت و پولش.
از گفتگو با شما بسیار خرسندیم و برای هدف ارزشمندتان مسیری هموارتر آرزو می کنیم.
انتهای پیام/
مصاحبه گر: سمیه( آرزو) بحرکاظمی
دبیر بخش فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی