صفحه نخست

سیاسی

اقتصادی

بین الملل

اجتماعی

فرهنگ و هنر

ورزشی

عکس و فیلم

انتخابات 1400

گفتگو با دکتر شورا قربانی / اختصاصی یکتاپرس
چیزی با ارزش تر از سلامتی برای یک انسان نیست. این رشته را انتخاب کردم تا در حد توانم به مداوای بیماران تلاش کنم تا با هم دنیای زیبایی داشته باشیم.
کد خبر: ۹۱۲۳۶
۱۲:۳۵ - ۱۸ تير ۱۴۰۱

دکتر شورا قربانی را اولین بار که به بیماری کرونا دچار شده بودم دیدم. روزی که بخش اورژانس بیمارستان بهارلو پر از بیماران کرونایی بود. همان روزی که فکر بازگشت به زندگی در من  حضوری کم رنگ داشت.محیطی پر از سرفه های که می گفتی ریه آدمی از دهانش بیرون می آید.

اما دکتر قربانی بی هراس از انتقال این ویروس از طرف بیماران چنان با خوشرویی با آن ها برخورد می کرد که برای من تعجب آور بود. یک لحظه آرام و قرار نداشت. تند تند به بیماران بستری در اورژانس سر می زد. و زود بر می گشت به سمت بیمارانی مثل من که منتظر بودیم تا نوبت مان برسد. بعد از تشخیص این که ریه من درگیر شده بود به بخش برای مداوا رفتم و ...اما با روحیه ای قوی، چرا که حرف های امیدوارم کننده او مقاومت من و دیگر بیماران را در برابر کرونا چنان زیاد کرد که لبخند زندگی را روبروی خود حس کردیم. بخاطر علائم بعدی این بیماری و مشکلاتی که پیش می آمد بارها به بیمارستان مراجعه کردم. و بارها به انسانیت و بزرگ منشی این دکتر پی بردم. به ایشان پیشنهاد مصاحبه دادم اما با فروتنی گفت: ما فقط انجام وظیفه می کنیم. اما هم او می دانست، هم من که کار و تلاش تمام کادر پرسنل بیمارستان ها در آن روزهای بسیار تلخ فراتر از یک انجام وظیفه بود. وقتی شنیدم در حال نوشتن خاطرات دوران کرونایی و قصد چاپ آن را دارد پیشنهادم را مصمم تر کردم تا گفتگویی با او داشته باشم.

هر چند از تاریخ این مصاحبه زمان زیادی می گذرد. اما انتشار آن را دوست داشتم زمانی انجام بدهم که تلاش و از جان گذشتگی دکتر قربانی ها و تمام کادر درمان بیمارستان ها که با تحمل سختی های وصف ناپذیر شکست این بیماری را رقم بزنند، که این اتفاق بزرگ افتاد. هر چند که فکر می کردم بعد از دوران کرونا مهربانی مردم پس از آن تجربه تلخ و آن همه نا امیدی، در دنیا شکل تازه ای به خود خواهد گرفت، که متاسفانه همه چیز زود به فراموشی سپرده شد، این مصاحبه صمیمی به پاس قدردانی از دکتر قربانی و تمام اعضای کادر درمان کشور را امروز منتشر می کنم تا این بزرگواران بدانند که همیشه قدردان آن ها هستیم_ رضوان ابوترابی

در ابتدای گفتگو لطفا بیوگرافی کوتاهی از خودتان برای ما بگویید؟

من متولد 1360 در شهرستان بندرانزلی هستم. تحصیلات ابتدایی را در تهران و راهنمایی و دبیرستان رو در بندرانزلی گذراندم و سال 1379 در کنکور رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی قبول شدم و پس از گذراندن دوره دکترای حرفه ای عمومی در استان های محروم طرح دوره عمومی رو سپری کردم و تقریبا از سال 1388 در تهران ساکن شدم.
پس از چند سال کار کردن در تهران بعنوان پزشک عمومی با علاقه ای که به اورژانس های هر کدام از رشته های تخصصی پزشکی داشتم در سال 1394 در رشته تخصصی طب اورژانس دانشگاه علوم پزشکی تهران پذیرفته شدم و پس از گذراندن دوره تخصص و فراغت از تحصیل و اتمام دوره طرح تخصص از اواخر سال 1398 یعنی همزمان با شیوع بیماری کرونا همکاری خودم رو بصورت جدی با بیمارستان بهارلو تابعه دانشگاه علوم پزشکی تهران ادامه دادم تا کنون که در استخدام دانشگاه هستم.بنده فرزند اول خانواده هستم و دو برادر کوچکتر از خودم دارم،که من و یکی برادرانم از سال 1388 در تهران ساکن هستیم.

بی تعارف با هجوم این همه بیمار کرونایی، نگران سلامتی خودتان نیستید؟

بنظرم همه ما در میان نمودهای واقعیت عینی به سر می بریم. نگرانی، همیشه با آدمی هست، اما همه همکاران من چه در بیمارستان بهارلو و چه در تمام بیمارستان های کشور با این که تعداد زیادی از همکاران خود را در این راه از دست دادیم اما از هدف اصلی خود که بازگرداندن سلامتی به شخص بیمار است کوتاهی نخواهیم کرد. ما این روزها با مردم کشورمان درد می کشیم. با آن ها گریه می کنیم و تمام تلاش خود را خواهیم کرد که مردم از این بیماری نجات پیدا کنند. البته شما که اهل خبرگزاری هستید بهتر می دانید که کشور ما در مبارزه با کرونا نسبت به سایر کشور ها گام های توانمندی برداشته و اطمینان دارم که بزودی این مشکل نزدیک به صفر خواهد رسید.

از خاطراتی دوران کرونایی که در حال نوشتنش هستید؟

دلیل این نوشتن را به حساب این می گذارم که نسبت به مردمی که در میان سرفه ها غرق شده بودند و چشم هایی که کاملا مشخص بود که دوست دارند باز زندگی را تماشا کنند، بی تفاوت نبودم. باور کنید بعضی گریه ها خیلی تلخ است و با هیچ دستمالی از چشم ها پاک نمی شود. من این اشک ها را دیدم؛ چطور می توانستم ننویسم. به نظرم ما به ثبت این خاطرات نیاز داریم. تا به سلامتی خود و جامعه بیشتر اهمیت بدهیم. بی تردید تک تک همکاران این بیمارستان نیز خاطرات زیادی دارند و خودتان هم شاهد هستید که چقدر با جان و دل دارند برای مداوای بیماران تلاش می کنند. شاید کسان دیگری هم باشند که این خاطرات را بنویسند. 

چرا رشته پزشکی را انتخاب کردید؟

کاش می شد سوال شما را با یک سوال جواب بدهم: چرا نباید رشته پزشکی را انتخاب می کردم؟ عقیده دارم دنیا زیباتر از آن است که تعدادی از مردم بخاطر بیماری از تماشای آن زیبایی ها محروم باشند. خوب می دانیم که هیچ چیز با ارزش تر از سلامتی برای یک انسان نیست. من این رشته را انتخاب کردم تا در حد توانم به مداوای افراد بیمار تلاش کنم تا با هم دنیای زیبایی داشته باشیم. بی تردید سلامتی بیشتر، یعنی زندگی و دنیایی بهتر.

یک جمله طلایی از بزرگان به یاد دارید؟

بقراط پزشک معروف یونانی می گوید: دو چیز را در خودت عادت بده، کمک کن یا حداقل آزاری نرسان.

حرف یا پیام آخر؟

امیدوارم مردم به سلامتی خود و همنوعان اهمیت بدهند. با هم مهربان باشند. کینه ها را دور بیاندازند و درباره هم زود قضاوت نکنند. انسان جایگاه ویژه ای در فلسفه آفرینش دارد و بهتر است برای حفظ آن جایگاه بکوشد. من برای همه تندرستی، موفقیت و بهروزی آرزم می کنم.

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: