پوران محتشم شاعر و هنرمند با نام هنری پرنیان کارشناس زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه شیراز است. حدود شانزده سال در حیطه ی برخی رشته های صنایع دستی و هنرهای تجسمی فعالیت دارد. دنیای هنری خودرا ابتدا در خوزستان با هنر مقدس محرق(معرق ساقه گندم)و پتینه و نقاشی رنگ روغن شروع کرد. بعد از برگزاری چند نمایشگاه فردی و گروهی به خاطر شغل همسر به بندرعباس مهاجرت کرده در آنجا هم کماکان هنر خودرا ادامه داد و برای اولین بار معرف هنر محرق در آن استان شد .محتشم در سال 86 بزرگترین نمایشگاه صنایع دستی را در شهر بندرعباس بر پا کرد که بسیاری از اشخاص بزرگ دولتی در افتتاحیه ی آن شرکت داشتند.
قبل از هر چیز یادی کنیم از نمایشگاه بزرگ بندرعباس که برگزار کردید. چه خاطره ای از آن نمایشگاه به یاد دارید؟
متاسفانه آن نمایشگاه با این که استقبال دیداری خوبی داشت ولی از نظر مالی حمایتچندانی نشد. البته در این شرایط هم نمی شود زیاد انتظار داشت. چون مردم کشور به خاطر مشکلات مالی، خرید یک اثر هنری را جزع اولویت زندگیشان نمی دانند. برای ما هنرمندان هم هر چند سخت به قول تولستوی هنر اگر چه نان نمی شود ولی تعریفی تازه ای برای زندگی در ما به وجود می آورد.
بعد از آن مدتی دچار یآس و نا امیدی شدم به خاطر مشکلاتی که برای هنرمندان در این حیطه وجود داشته و دارد مدتی فاصله گرفتم.
چطور شد از دنیای شعر، سر از هنرهای دستی درآوردید؟
باید عرض کنم که همانطور که می دانید، من قبل از شعر با توجه به اینکه رشته ی تحصیلی ام هم ادبیات بود فعال صنایع دستی بودم ولی آن یاس و نا امیدی که برایم به وجود آمد و استقرار در شهر تهران باعث شد با نویسندگان و شاعران بزرگی آشنا شوم و گاهی در انجمن های ادبی شرکت کنم. گاهی هم شعری در قالب غزل می سرودم.که بیشتر مضمون عاشقانه داشت و اما به مذاق خیلی ها خوش نمی آمد چون در برهه ای از زمان بودیم که شعر اجتماعی و سیاسی طرفدار بیشتری داشت. خلاصه کمی با بی مهری ها و مافیا بازی ها و مسائل پشت پرده ای که در این حوزه با آن روبرو شدم. دوباره آن یاس و نا امیدی در من شکل گرفت و از دنیای شعر و شاعری هم فرار کردم.
اما دوباره برگشتید سمت صنایع دستی؟
بله. دوباره به سمت همان رشته های صنایع دستی روی آوردم و اینبار با انگیزه ی بیشتر. بعد به همدان سفر کردم و با هنر اصیل این شهر که مینای سفال است آشنا شدم و در آنجا این هنر را آموختم ودر کنار آن نقاشی هفت رنگ و نقاشی زیر لعابی که همه روی سفال انجام میشوند .و بعد از آن هنر جدید پرشنگ،فیروزه کوبی روی مس و ویترای(نقاشی روی شیشه)هنر دکوراتیو را در کنار اساتید بسیار خوب و مجرب آموختم و اینقدر تمرین و ممارست داشتم که توانستم هر کدام از این رشته ها را به سبک حرفه ای و حتی با تکنیک های خاص خودم انجام دهم و برند پرنیان هنر را تولید کنم. هنر جویان زیادی زیر دستم شاگردی کردند و دوباره در نمایشگاه های انفرادی و گروهی شرکت کرده و توانستم مجوز پروانه تولید را از میراث فرهنگی و صنایع دستی تهران بگیرم. همچنین از سازمان فنی حرفه ای.و تا الان که مشغول کار هستم و با عشق و لذت تمام ادامه خواهم داد.
دنیای رنگها چه زیبایی خاصی دارد؟
در جواب باید بگویم من با رنگها عشق می کنم. در هر رشته کاری من رنگ های مختلفی استفاده می شود که هر کدام بافت های مخصوص خود را دارند. آن ها به من جان و شور و شوق زندگی می دهند. حتی برخی رنگ ها که حلال تینر دارند و خیلی ها از بوی تینر فراری اند. ولی من با کمال لذت عشق می کنم گاهی سر تا پا از دست و صورت و لباس های من پر از رنگ هستند رنگ در رنگ و گاهی خود تبدیل به یک اثر هنری می شوم.
وقتی به یک شیئی جان می دهید چه حالتی در درون شما به وجود می آید؟
این سوال را در قالب یک بیت از مولانا جواب میدهم که:
مرده بدم زنده شدم
گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت تابنده شدم.
مشکلات هنر شما، یعنی هنر صنایع دستی در چیست؟
مشکلات که زیاد است به طور کلی مشکلات همه ی هنرمندان و تولید کنندگان صنایع دستی و هنر دستی است(نه تولیدات ماشینی) در این است که اداره صنایع دستی و میراث فرهنگی به عنوانمتولی حمایت از قشر هنرمندان این حوزه به صورت جدی و سیستماتیک برنامه ای برای سامان دهی هنرمندان ندارد و فقط هر ساله جلسه ای تشکیل داده و قول حمایت و تسهیلات میدهند و شعار و شعار. و دیگر اقدامی نمی شود تا سال بعد و گاهی هم در همان سالن های سازمان میراث فرهنگی نمایشگاهی تشکیل می دهند که فقط برای بازدید مدیران و ارائه ی گزارش کار می باشد در صورتی که اگر واقعا قصد حمایت دارند یا بازار یابی و خرید تضمینی و فروش و صادرات را پیگیری و انجام دهند و یا لا اقل مکان هایی برای ارائه محصولات هنرمندان به صورت دائمی و رایگان در اختیار آن ها بگذارند تا با تبلیغات و بازدید عموم مردم امکان ارائه هنر فراهم گردد و هر چند حمایت های مالی حتی به صورت وام هم همیشه در حد شعار باقی مانده است.
چه پیشنهادی برای وسعت بخشیدن به این هنر دارید؟
با توجه به اینکه هنر و صنایع دستی دایره ی نامحدودی دارد و لیکن برای فراگیری و وسعت بخشیدن و زنده کردن هنر صنایع دستی بایستی علاوه بر شناسایی هنرمندان این سرزمین، امکان آموزش و مکان های آموزشی توسط متولیان دولتی فراهم و با دعوت از صاحبان هنر نسبت به بسط و گسترش آن اقدامگردد.
و دیگر اینکه به نظر من هر ایرانی خودرا مقید بداند که در گوشه ای از دکورخانه ی خود از صنایع دستی ایرانی استفاده کند.
هر چند که هنر ما به سبب گران بودن از دسترس اکثریت افراد طبقه ی زحمت پیشه به دور است از لحاظ مضامین نیز برای آن ها بیگانه است. آنچه برای افراد طبقه ی دولتمند ایجاد لذت می کند برای مرد زحمت کش به عنوان لذت قابل درک نیست احساسی در او بر نمی انگیزد.
و در آخر سخنی از دل خود در مورد هنر:
هنر سراسر خیال است و زیبایی. زیبایی که انسان را می تواند به عالم والا صعود دهد و اورا تبدیل به یک انسان کامل کند. من خودم به شخصه زمانی که مشغول فعالیت هنری هستم از زمین وزمان فارغم .
کنده می شوم از زمین و واقعا در آن لحظات روحم به عالم والا پرواز می کند. همیشه اعتقادم بر این است که آن لحظه در حال عبادتم. و همیشه خداوند را شاکرم که این استعدادها و توانایی ها را در من ایجاد کرده که بتوانم اثری خلق کنم که هم احساس والایی در خودم ایجاد کنم و هم دیگران را به وجد بیاورم.
و سپاسگزارم ازیکتا پرس که همیشه حامی تمامی هنرمندان است. مانا باشید و برقرار.
انتهای پیام/
درود برای اندیشمندان در یکتا پرس
و ارزوی سلامتی و موفقیت این استاد گرانقدر
و درود به استاد ابوترابی عزیز و تیم پر قدرت یکتا پرس
خدا قوت