به گزارش خبرنگار بینالملل یکتا پرس؛ خیزش چین و توانمندیهای روبه گسترش این کشور از جمله مباحث مهم در روابط بین الملل است. حضور چین در عرصه فعالیت های بین المللی با تأکید بر گزاره های قدرت نرم موجب شده تا چین را یک بازیگر جهانی با نشانه های غیر استعماری در دنیای جدید دانست.
به باور تعداد زیادی از كارشناسان مسائل اقتصادی و سیاسی، چین در حال گسترش تأثیرگذاری کنشی خود در وضعیت اقتصادی، سیاسی و حتی جغرافیایی مناطق مختلف دنیا می باشد. در واقع چین مدتی است اجرای فعالیتهای تجاری و بازرگانی در كشورهای گوناگون جهان و اعطای امتیاز آن به شركتها، سازمان های دولتی و غیردولتی را در دستور كار خود قرار داده است. از این رو در همه جای دنیا سرمایهگذاری میكند و با بستن قراردادهای متعدد، بر عرصه حضور جغرافیایی خود توسعه می بخشد.
مدخل ابتدایی به بحث در این باره، تأکید بر موضوع قدرت نرم و گستره تأثیرگذاری آن می باشد. قدرت نرم بر اساس تعاریف، عبارت است از «توانایی بدست آوردن آنچه می خواهیم از طریق جذب کردن و نه از راه اجبار یا پرداخت هزینه». در واقع قدرت نرم از راه جذابیت های فرهنگی، ایده های سیاسی و مجموعه سیاست های کاربردی یک کشور حاصل می شود. توسعه یافتگی و استقرار قدرت نرم در طی زمان از طریق واسطه هایی چون دیپلماسی عمومی، صدور فرهنگ و مبادلات فرد با فرد با کشور های هدف صورت می پذیرد.
نکته قابل توجه این است که چین از طریق رویکردهای اقتصادی – تجاری - عمرانی به سمت تأثیرگذاری های فرهنگی – تمدنی در حال حرکت می باشد. بطوریکه از طریق فعالیت های عمرانی مانند پروژه ساخت مسجد اعظم الجزایر (بزرگ ترین مسجد آفریقا و سومین مسجد بزرگ جهان) در حوزه جهان اسلام تلاش دارد به سمت سیاستگذاری توسعه راهبرد فرهنگی گام بردارد. اگرچه برداشت های اولیه از اینگونه فعالیت های عمرانی چین، با متغیرهای اقتصادی قابل شناسایی است، اما وقتی به فرجام فعالیت ها، پیامدها و آثار برجای مانده از این گونه کنش گری های اقتصادی – عمرانی چین بیشتر توجه کنیم به اهداف نفوذ فرهنگی و تمدنی چین به واسطه این اعمال پی خواهیم برد.
واقعیت امر این است که چین با سرمایه گذاری های کلان در زمینه اقتصادی ضمن ایجاد روابط گسترده با کشورها، به مرتفع سازی چالش های اقتصادی، تجاری این کشورها از طریق اعطای وام های کلان کمک خواهد کرد. از این رو با رویکرد همکاری و گسترش روابط، ارتقاء دایمی سطح مناسبات را مد نظر قرار داده است. به نحوی که می توان گفت حضور و نفوذ اقتصادی چین در اقصی نقاط جهان به حدی است که تمامی کشورهای آسیایی و آفریقایی زیر چتر این کشور قرار گرفته اند.
چین در راستای تقویت نفوذ و افزایش قدرت نرم خود، نه تنها سرمایه هنگفتی را از طریق امضای قراردادها و مشارکت در پروژه های عمرانی با کشورهای مختلف دنیا کسب کرده، بلکه توانسته است با طراحی یک دیپلماسی فعالانه، تصویري مثبت از خود را به عنوان یک ابر قدرت غیر امپریالیستی و صلح جو داراي تمایلات جهان سوم گرایانه به دنیا عرضه کند؛ بطوریکه توسعه و تقویت این گفتمان دیپلماتیک از سوی چین نتیجه سیاست گذاری این کشور در عرصه قدرت نرم است.
با توجه به نکات بیان شده در این یادداشت باید خاطر نشان کرد که حوزه های جغرافیایی مورد هدف قدرت نرم چین در جهان اسلام برای ایران، هم تهدید و هم فرصت محسوب می گردد؛ تهدید از آن نظر که این گونه فعالیت های چین با محدودیت کنش گری های دیپلماتیک فرهنگی – سیاسی ایران در مناطق مورد نفوذ چین همراه می شود. از این رو وجه دیگر ماجرا برای ایران یعنی فرصت آفرینی این است که نگاه به شرق را جایگزین نگاه محض به غرب کند. چرا که رویکرد قرینه گسترش نفوذ چین، با کاهش نفوذ غرب در این مناطق همراه شده است. بنابراین ضرورت تحول چشم اندازی در دستگاه دیپلماسی کشور در این عرصه برای ایران با هدف تعیین راهبردها دارای اهمیت بالایی می باشد.
انتهای پیام/