صفحه نخست

سیاسی

اقتصادی

بین الملل

اجتماعی

فرهنگ و هنر

ورزشی

عکس و فیلم

یکتاپرس/ گفتگو با سومیا ایمانی شاعر
هنر و خلاقیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. در واقع خلاقیت مهم‌ترین عنصر هنر است، و می‌تواند در زمینه های علمی، هنری، فلسفی و غیره ظهور پیدا کند.
کد خبر: ۱۷۱۴۷۷
۱۵:۰۵ - ۱۵ مهر ۱۴۰۳


گروه فرهنگ و هنر یکتاپرس؛ مهمان امروز گفتگوی ادبی ما، سومیا ایمانی از شاعران جوانی است که در  چند سال اخیر آثار قابل توجهی را در کارنامه خود به ثبت رسانده است. این گفتگو را با هم می خوانیم: 

یک بیوگرافی از خودتان برای خوانندگان ما؟

متولد سال ۶۹ هستم. لیسانس حقوق دارم. از کودکی عاشق ادبیات بودم و از سن پانزده سالگی نوشتن را شروع کردم. اوایل فعالیت های ادبی من با نوشتن داستان شروع شد. ولی داستان به اندازه کافی روح من را اغنا نمی‌کرد. پا به دنیای شعر که گذاشتم دیگر لحظه‌ای فارغ از شعر و ادبیات نبوده ام.

در باره کتاب تون توضیح می دهید؟

«بعد از هزار بغض فرو خورده» مجموعه غزلی‌ست که از من چاپ شده و اغلب شعرهای این مجموعه عاشقانه است و دنیایی کاملا زنانه را به تصویر می‌کشد.

موفقیت یک کتاب به چه عواملی بستگی داره ؟

این روزها هم انتشارات زیاد شده هم کتاب. و متاسفانه همین کثرت موجب شده خیلی از شاعران نوظهور و با استعداد در این آشفته بازار گم می‌شوند و به راحتی شناخته نشوند. بنظرم ناشران بهتر است برای دیده شدن یک کتاب خوب بستر سازی لازم را فراهم کنند. هر کتاب خوب نیاز به دیده شدن دارد، و این نیازمند تبلیغات گسترده است که متاسفانه تاکنون گامی ارزنده در این راستا برداشته نشده است و به گمانم این روند همچنان ادامه خواهد داشت. تا چه پیش آید...

دیدگاه شما نسبت به هنر و خلاقیت چیست؟

هنر و خلاقیت ارتباط تنگاتنگی با هم دارند. در واقع خلاقیت مهم‌ترین عنصر هنر است، و می‌تواند در زمینه های علمی، هنری، فلسفی و غیره ظهور پیدا کند. و این بستگی دارد که ما به جنبش درونی آثار چقدر اهمیت بدهیم و چگونه امور درونی خود را با شکل های تازه بیرونی کنیم.

چند کتاب خوب برای ما معرفی کنید

در زمینه رمان و داستان کتاب هایی نظیر بار هستی، جاودانگی، والس خداحافظی از میلان کوندرا
تهوع، زنان تروا و مگس ها از ژان پل سارتر، بیگانه از آلبر کامو و ...
در زمینه شعر مد نظرم کتاب بسیار است ولی ترجیح می‌دهم کتاب های منتقدانی چون استاد شفیعی کدکنی و دکتر حمیدی شیرازی را پیشنهاد کنم. رستاخیز کلمات، صور خیال، موسیقی شعر و ...از استاد کدکنی و کتاب فنون شعر و کالبدهای پولادین آن از دکتر حمیدی شیرازی.

قلم کدام نویسنده یا شاعر با احساس و حال و هوای شما همخوانی دارد و چرا؟

من علاقه زیادی به میلان کوندرا دارم. شاید چون کتاب هایش، شخصیت من را از نوجوانی به چالش کشیده و رشد داده و در بین شاعران هم فروغ حال و هوای زنانه‌ی عصیانگری دارد که به من نزدیک است.

شما با دنیا آشتی هستید؟

برای آشتی بودن با دنیا باید ابتدا صلحی درونی با خود برقرار کرد. فکر می‌کنم جنگ و صلح در من به تعادل رسیده اند.

به کدام یک از مکتب های ادبی هنری علاقه دارید؟

سلیقه من گسترده است. ولی بیشتر به رئالیسم جادویی علاقمندم.

اگر در توان تان بود چه کاری برای دنیا انجام می دادید؟

شاید اجازه نمی‌دادم کسی از فقر بمیرد.

تحول در شعر امروز ما ، که سرشار از چشم اندازهای تازه و دگرگونی در تصاویر و معنا بود ، از چه زمانی و از طریق چه کسانی پایه ریزی شد؟

تحول در شعر به لحاظ تصویر و معنا از دوره مشروطه آغاز شد ولی به نظرم سهراب سپهری و نادر نادرپور و فروغ فرخزاد مثال های خوبی برای این فاکتور در شعر معاصرند. هر چند معتقدم که شعر امروز بلحاظ فرم بیشتر دستمایه تغییر بوده تا محتوا. 

چه علت هایی در این چند سال اخیر ، بین مردم و شعر امروز فاصله انداخت؟!

بهتر است بگوییم بین مردم و مطالعه! بنظر من، تکنولوژی و فضای مجازی تأثیر بسزایی در این زمینه داشته است. فضای مجازی یک بیماری همه‌گیر است که مردم را درگیر خودش کرده. آن حجم از محتوای سرگرم کننده خوب یا بد با تنوع بسیار در شبکه های اجتماعی فرصت پرداختن دقیق و تخصصی نسبت به هنر بخصوص شعر را از مردم گرفته. متاسفانه هنرمندان ما هم مغلوب همین وضعیتند.

_در قلمرو هنر، آیا آفرینشگر باید از شکل های شناخته شده فاصله بگیرد یا در همان اشکال دنبال تازگی باشد؟

در این زمینه متعصب نیستم و فکر می‌کنم اگر هنرمندی بتواند چنین تغییری در ساختار کهن ایجاد کند و با تعریف هنر در تضاد نباشد، خیلی هم خوب است. ولی بشرطی که این تغییر در ساختار، قاعده‌مند، تعریف پذیر و تکرار پذیر باشد. وگرنه از آن بعنوان یک تحول در جریان ادبی نمی‌توان نام برد.

چرا هنرمندان در این دو سه دهه، بیشتر تمایل دارند هنر پذیر یا مخاطب را به سوی ظاهر هنر سوق دهند تا درون آن؟

این از نظر من یک ارتباط دو طرفه بین مخاطب و هنرمند است. مخاطب تنبل دنبال معنای ژرف نمی‌رود و بیشتر دوست دارد در لایه اول مقصود را دریافت کند و حوصله ی کند و کاو ندارد. هنرمند هم یا به همان ترتیب تنبل است یا دنبال جلب نظر مخاطب است.

من فکر می‌کنم هنرمند فارغ از هر چیزی باید کار خودش را بکند و این ارتباط دوطرفه گاهی به ضرر هنرمند تمام می‌شود. البته می‌توان با در نظر گرفتن اقتضای جامعه مخاطب را هم به شکل زیرکانه‌ای درگیر کرد که توضیح آن در این مقال نمی‌گنجد. اما در لحظه‌ی خلق اثر، تنها هنرمند است که احاطه کامل بر اثر خود دارد و وظیفه هنرمند بعد از خلق اثر از نظر من تمام می‌شود. نتیجه می‌تواند هر چیزی باشد. مهم نیست.

جامعه برتافته از آفرینش های هنری، چگونه جامعه ای می تواند باشد؟

من چنین جامعه‌ای را حتی تصور هم نمی‌توانم بکنم. چون رگ و ریشه های وجودم با هنر از منظر یک مخاطب گره خورده. ولی از نظر من جامعه ای خشک و بی‌روح و وحشتناک...

_با توجه به حضور گوناگونی سوژه ها و تصویرهای تازه، اشیا و رنگ ها ... دنیای هنر نیز هر روز با تعریف تازه ای روبروی مخاطب می نشیند . در اینجا باید کدام را انتخاب کرد ؟ تاثیر جامعه بر هنر یا تاثیر هنر بر جامعه؟

هر دو از هم تأثیر می‌پذیرند.چون هنرمند جزوی از جامعه امروز است و این تعریف جدید شامل حال هنرمند هم می‌شود. ولی همانطور که گفتم فکر و ذهن هنرمند در لحظه خلق اثر باید از این چیزها فارغ باشد.

این دنیای هنرمند است که اگر دیدنی باشد مخاطب را جذب خودش می‌کند و این مخاطب است که با هنرمند همزاد پنداری می‌کند یا نمی‌کند.

انتهای پیام/

دبیر گروه فرهنگ و هنر: رضوان ابوترابی

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: