صفحه نخست

سیاسی

اقتصادی

بین الملل

اجتماعی

فرهنگ و هنر

ورزشی

عکس و فیلم

انتخابات 1400

بخشی از متن کتاب: هرمان به دروغ ساختن عادت کرده بود. اما این دروغ‌ها گاه نخ‌نما می‌شوند و بهتر است مرمت شوند.
کد خبر: ۱۱۷۱۰۰
۱۱:۴۵ - ۳۰ بهمن ۱۴۰۱

گروه فرهنگ و هنر یکتا؛ کتاب دشمنان اثر سینگر،با ترجمه احمد پوری به چاپ سوم رسید

آیساک باشویس سینگر، در سال ۱۹۰۴ در لهستان متولد شد و ۲۴ ژوئیه ۱۹۹۱ در آمریکا از دنیا رفت. او نویسنده برنده جایزه نوبل ادبیات در سال ۱۹۷۸ است و برنده جایزه کتاب ملی است.  سینگر در سال ۱۹۳۵ به ایالات متحده مهاجرت کرد، سردبیر روزنامه «فوروارد» در نیویورک شد و اکثر داستان های کوتاه خود را برای اولین بار در آن روزنامه چاپ کرد. او آثارش را به زبان ییدیش می‌نوشت که زبان مادری خودش است. اما پس از اینکه به شهرت رسید، داستان‌هایش با نظارت خود او به زبان انگلیسی ترجمه شدند.

از میان کتاب‌های او می‌توان به خانواده مسکات، ملک اربابی، شیطان در گورای، جادوگر لوبلین، برده، دشمنان، یک داستان عاشقانه و مدرک اشاره کرد. آیساک باشویس سینگر یکی از نویسندگانی بود که درنوشته‌هایش به تحلیل عمیق شخصیت‌ها می‌پرداخت و از اسپینوزا،فیلسوف معروف هلندی به شدت تاثیر پذیرفته بود. بعد از اینکه از دنیا رفت، نام او را روی یکی از خیابان‌های میامی، که محل زندگی او در اواخر عمرش بود، گذاشتند. کتاب دشمنان اثری جذاب برای تمام دوست‌داران رمان‌ها و داستان‌های خارجی است.

در داستان کتاب دشمنان، یک پناهنده و نجات یافته از جنگ جهانی دوم به اسم هرمان برودر، پیش از آن که بداند، سه زن را در زندگی خود می یابد: یادویگا، رعیتی لهستانی که او را از چشم نازی ها پنهان کرد؛ ماشا، عشق زیبارو و واقعی هرمان؛ و تامارا، همسر اول او که به شکل معجزه آسایی از مرگ نجات یافته است. هرمان که از فرط مشکلات، مات و مبهوت شده و در عین حال، فرار از آن ها را در زندگی کنار گذاشته است، با احساسی از عذابی قریب الوقوع و ابدی در خیابان های نیویورک، وقت می گذراند.

بخشی از متن کتاب: هرمان دوباره آماده‌ی سفر بود. دروغی جدید ساخته بود؛ می‌رفت تا دایره المعارف بریتانیکا بفروشد. به یادویگا گفته بود که تمامی هفته را در میدل وست خواهد بود. از آنجایی که یادویگا چندان فرقی بین عنوان کتاب‌ها قائل نبود، این دروغ خیلی کارساز نبود اما هرمان به دروغ ساختن عادت کرده بود. علاوه بر این دروغ‌ها گاه نخ‌نما می‌شوند و بهتر است مرمت شوند. یادویگا لب به شکایت گشوده بود که او اولین روز روشنش را و نیمی از روز دوم را بیرون از خانه باشد.

او کله ماهی کپور، سیب و عسل تهیه کرده بود و فتیر سال نو را درست به روشی که همسایه‌اش یادش داده بود، پخته بود اما ظاهرا هرمان مجبور بود حتی در روششونا هم کتاب بفروشد. زنان همسایه با زبان نیمه لهستانی سعی می‌کردند به یادویگا بقبولانند که شوهرش جایی معشوقه دارد؛ زن پیری به او پیشنهاد کرده بود که با کمک وکیل از شوهرش طلاق بگیرد و از او نفقه بخواهد. آن یکی او را به کلیسا برده بود تا صدای شیپور شاخ قوچ بشنود؛ او میان زنان ایستاده بود و با شنیدن اولین صدای شیپور اشک از چشمانش سرازیر شده بود.

کتاب دشمنان داستانی جذاب و پرحادثه که چهره‌ی جنگ را و مهم‌تر از آن بازتابش در آدم‌هایی که آن را با تمام وجود لمس کرده‌اند نشان می‌ دهد. اما اصل روایت روابط انسانی را به چالش می‌ کشد. روی مرز عشق و خیانت راه می‌ رود و انسان را با وجدان درونی خودش درگیر می‌ کند. روایت این رمان آن‌قدر تصویری‌ست که موقع خواندن آن انگار در حال دیدن فیلمی هستید که جلوی چشمان‌تان اجرا می‌ شود.

انتهای پیام/

منبع: شهر کتاب

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: