صفحه نخست

سیاسی

اقتصادی

بین الملل

اجتماعی

فرهنگ و هنر

ورزشی

عکس و فیلم

انتخابات 1400

یادداشتی به مناسبت تشییع پیکر جلال مقامی/ رضوان ابوترابی
همین چندی پیش بود که گلایه های جلال مقامی منعکس شد. او از تنهایی هایش گفت. از درآمدش که کفاف زندگی اش را نمی داد و از این که دیگر کسی به او سر نمی زند
کد خبر: ۱۰۴۶۱۸
۱۲:۱۸ - ۰۸ آبان ۱۴۰۱

یاداشت/ رضوان ابوترابی 

...مرگ پایان کبوتر نیست.
مرگ وارونه یک زنجره نیست.
مرگ در ذهن اقاقی جاری است.
مرگ در آب و هوای خوش اندیشه نشیمن دارد.
مرگ در ذات شب دهکده از صبح سخن می‌گوید.
مرگ با خوشه انگور می‌آید به دهان.
مرگ در حنجره سرخ – گلو می‌خواند.
مرگ مسئول قشنگی پر شاپرک است...

(سهراب سپهری)

امروز یکشنبه 8 آبان ماه 1401 آخرین دیدار جلال مقامی با خانه هنرمندان و هنرمندان بود. و دیگر کسی صدای زیبای او را نخواهد شنید. متاسفانه دنیا حال و هوای دیگری پیدا کرده است. و اکثرا دوستان و آشنایان هر کسی بعد از مرگ او به سراغش می آیند، کنار جسد او جمع می شوند. از خاطرات شان می گویند و با گفتن این که " راحت شد" یقه ی خود را از دست اخلاق و رفتارانسانی و مهربانی رها می سازند.

همین چندی پیش بود که گلایه های جلال مقامی در خبرگزاری ها منعکس شد. او از تنهایی هایش گفت. از درآمدش که کفاف زندگی اش را نمی داد و از این که دیگر کسی به او سر نمی زند:

«از غذایم می‌زنم تا دارو بخرم! گیج شده‌ام! مگر قرار است چقدر عمر کنم؟ شاید، هفت، هشت ماه دیگر رفته باشم. نباید اینقدر دستم تنگ باشد که آبروی هشتاد ساله‌ام برود. اینها را برای جلب ترحم نگفتم! من اگر می‌توانستم کار کنم، محتاج نمی‌شدم! پیشنهاد برای دوبله دارم ولی خودم می‌دانم، نمی‌توانم. چرا کاری کنم که آبرویم برود. شاید صدایم به نقشی بخورد ولی مثل قدیم بر تارهای صوتی‌ام تسلط ندارم و شاید در حس نقش کوتاهی کنم. کاش مسئولان فرهنگی حواس‌ شان به ما باشد تا شب، آشفته نخوابیم اما امیدم به خداست.»

 کسی حالم را نمی پرسد؛ البته انتظاری هم ندارم. راه دور است و همه گرفتار هستند. خواسته ای ندارم. به هر حال کسی که دو سال کار نکرده طبیعی است که دستش پُر نباشد. من نمی خواهم به کسی رو بیندازم و خودم را بشکنم که آهای آدم ها به من کمک کنید. به هر حال قسمت ما هم اینطور بوده و من از هیچکس انتظاری ندارم. ان شاءالله که همه سلامت باشند.

مراسم خداحاحافظی با این هنرمند در خانه هنرمندان با مجری گری فرزاد حسنی برگزار شد. هنرمندان نام آشنایی همچون منوچهر والی‌زاده، منوچهر زنده‌دل، ناصر ممدوح، جلیل فرجاد، ابوالحسن تهامی‌نژاد، محمود قنبری، افشین زی‌نوری،برای وداع با همکار قدیمی آمده بودند. 

و ابوالحسن تهامی‌نژاد داشت با گریه ترانه «عجب رسمیه رسم زمونه» را می خواند. و می گفت: این پیکر جلال مقامی است. پایان یک سفر در جاده پر پیج و خم هنر. 

و پیکر جلال مقامی امروز از خانه هنرمندان تشییع و برای خاکسپاری به قطعه هنرمندان بهشت زهرا برده شد. سه شنبه 10آبان هم از ساعت 13 تا 14:30 مراسم یادبودی در مسجد جامع شهرک غرب برگزار خواهد شد.

انتهای پیام/

این خبر را به اشتراک بگذارید:

ارسال نظرات
از اینکه دیدگاه خود را بدون استفاده از الفاظ زشت و زننده ارسال می‌کنید سپاسگزاریم.
نام:
ایمیل:
نظر: